19:شیر

2.5K 119 3
                                    

#پارت۱۹

+نمیدونم ،مطمعنم ...
_چرا؟
+چون تا دیروز تاریکی داشت منو قورت میداد... ، مثل گنجشکی که دیواره های قفس فقط تنگ و تنگ تر میشن براش ولی اون قفس تنها سرپناهش بوده ...
نقطه امن دنیای کوچیکی که برای خودش ساخته
ولی از لحظه ای که چشمم بهت افتاد همه ی درد و غم هام یادم رفت ... ، تو همونی هستی که منتظر بودم نجاتم بده، میخوام تک تک لحظاتمو کنارش باشم ، میخوام مال اون باشم،تموم وجودم رو در اختیارش بزارم و ازش لذت ببرم که یک پشتیبان محکم دارم
کسی که بهش تکیه کنم و دوسش داشته باشم
چون تو برام خیلی خاص و ارزشمندی و من از تمام اتفاقات اون شب ممنونم که باعث شد بهترین شخص زندگیمو پیدا کنم ...
انتظار نداشت انقد قاطع حرف بزنم..
_ خوب پس این رابطه رو میخوای ؟!
+ از اسمم هم مطمعن ترم که میخوام با شما باشم ، هرچقدر هم که پر از سختی باشه این راه ، هرچقدرم ضربه بخورم و درد بکشم ولی دردی که شما به من میدین تمام خاسته من توی زندگیمه ...
_ خیله خوب کوچولو شیرین زبونی بسه بیا بریم بخوابیم
+ چشم ،ولی من عادت دارم قبل خواب یک لیوان شیر بخورم...
پوزخندی زد و گفت
_ میدونستم پیشیا عاشق شیرن ، بیا بهت بدم
رفت سمت اشپزخونه و منم بلند شدم که دنبالش برم که داد زد
_ کی بهت اجازه داد بلند شی؟! چهار دست و پا پیشی کوچولو!!
عالی شد.. پوفففففف
همونجوری چهار دست و پا رفتم تو اشپزخونه و نگم از اشوه ای که میومدم برای باباییم
دیدم شیر رو توی یک ظرف نسبتا گود میریزه
+ددی چیکار میکنی؟!لیوانا کثیفن؟؟
_پیشی کوچولو ها با لیوان شیر نمیخورن خنگول
تازه فهمیدم ازم چی میخواد !!!! ای کاش لال میشدم و حرفی از شیر نمیزدم... خودم کردم که لعنت بر خودم بادددد
ظرف رو جلوم گذاشت و خودش روی صندلی روبروم نشست
چند ثانیه به ظرف بعدشم به ددی خیره شدم..
_ چته چرا منو نگاه میکنی؟! مگه شیر نمیخواستی؟! چی شد خجالت میکشی؟!
از اینکه حرفاشو با پوزخند میزد حرصم میگرفت
ناچار با زبونم شروع به خوردن شیر شدم
ددی هم درحال تماشای من بود
انگار از این موقعیت من خیلی لذت میبرد
دروغ نگم این حرکات و این موقعیت برام جالبه
شیرمو کامل خوردم و با دهنی شیری و چشمای مظلومانه به ددی نگاه کردم
از قیافه ی من خندش گرفت و با دستمال دور دهنمو تمیز کرد و باهم به سمت اتاقی رفتیم که تاحالا توشو ندیده بودم
در رو باز کرد و...

ادامه دارد ...

Daddy's little kitten(BDSM)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora