6:اولین تنبیه

4.7K 202 12
                                    

#پارت۶

خجالتم جاشو به ترس و هیجان داده بود
اب دهنمو قورت دادم ولی چیزی نگفتم
_ با توام ! پیشی کوچولوی بی ادب باید تنبیه شه؟
+بله
_ بله چی؟
میخواست با تحقیر کردنم خجالتمو ازبین ببره
فقط ۲ ثانیه لازم بود تا بفهمم چی باید بگم
+ بله ددی
_ افرین ، خوب حالا باید چیکارت کنم؟!
موهامو ول کرد ، بازوهامو گرفت و بلندم کرد ، به سمت انتهای پذیرایی رفتیم ، منو به سمت گوشه ی دیوار برد ، روبروم دیوار بود ، نمیدونستم میخواد چیکار کنه ، بازو هامو به پایین فشار داد که بشینم روی زمین ، روی ۲ زانو روبروی کنج دیوار نشسته بودم ، دستامو گرفت و گذاشت روی پاهام
زیر گوشم گفت
_ پیشی کوچولو اینجا میشینه و به کار بدش فک میکنه تا ددیش صداش کنه
چرا مخالفت نمیکردم؟ چرا جلوی تحقیر شدنمو نمیگرفتم؟!
مثل بچه ها همونجا نشسته بودم که گفت
_ چشم ددیتو نشنیدم
با کمی مکث
+چشم ددی هرچی شما بگی
بلند شد و رفت روی مبل نشست و تلویزیون رو روشن کرد
با حدودا ۱۰ متری فاصله پشت من تلوزیون و مبلمان قرار داشت و من کاملا در راستای دیدش بودم
خجالت کشیده بودم ولی از این تحقیر شدن لذت میبردم
من الان لیتل ددیم بودم ، ددی خشن و جدی در عین حال مهربون و پشتیبان من
همینجوری نشسته بودم که پارکت ها زانو هامو کم کم به درد اورده بود و پاهام خواب رفته بود ولی جرعت تکون خوردن نداشتم
تو ذهنم حدود نیم ساعت گذشته بود و من حسابی خسته شده بود ولی غرق در افکار بودم ، چه اتفاقاتی قراره از این به بعد بیوفته؟ چه اینده ای در انتظارمه؟  این مرد چه جایگاهی میتونه برام داشته باشه؟ زندگیم شیرین میشه یا تلخ تر ؟
خستگی پاهام به ترسم غلبه کرد و سرمو برگردوندم و گفتم
+ددی من خسته شدم ...
نگاهی به ساعت انداخت و با انگشت نشون داد برم پیشش
از جام بلند شدم که با جدیت کامل و لحنی ترسناک گفت
_کی بهت اجازه داد رو پاهات وایسی؟!!!
کاملا شوک شدع بودم ، ینی منظورش چی بود؟!
+پس چجوری بیام..؟
_چهاردست و پا
میخواست غرورمو له کنه و بهم بفهمونه رییس کیه
ادامه دارد...

Daddy's little kitten(BDSM)Where stories live. Discover now