37:خواب اروم

1.7K 90 6
                                    

بالاخره 2k شدیم:)
ممنون از حمایت ها و انرژی های خوبتون:)
___________________________________________

#پارت ۳۷

همینجوری که غر غر میکردم سرمو روی میز ، روی کتاب ها گذاشتم و بیهوش شدم

(از زبان کیان ۳۷)
بخاطر این توله سگ مجبورم زودتر کارامو تموم کنم و فردا برگردم
اخه این دختره اصا تو این عالم نیس، نمیدونم خودش از قصد میپره تو دردسر یا احمقه؟
دیشب نخوابیدم که کارا رو زودتر تموم کنم
کل شب توی شرکت بودم و قرارداد تنظیم میکردم و حساب هارو چک میکردم
الانم ساعت ۴ صبحه و من تقریبا ۴۰ ساعته که نخوابیدم
سردرد شدیدی دارم ولی نگران ورونیکام و هرجور شده باید تا فردا شب خودمو خونه برسونم
قرص عصابم تموم شده و فردا حتما باید بخرم دوباره
مخصوصا میخوام برم پیش پیشی کوچولوم
ممکنه دوباره کنترلم رو ازدست بدم و...
اینبار دیگه هیجوقت خودمو نمیبخشم..
کابوس ها و اتفاقات تلخ اون شب برای پلی بک شد
پوزخندی به خودم زدم و به حالم خندیدم
من نباید به ورونیکا اسیب جدی بزنم
اون لیتله و خیلی شکنندس
اگه از یک حدی رد بشم ممکنه ضربه های روحی شدید و زیادی بهش وارد کنم که قابل جبران نیست
من باید همایتش کنم و پشتش باشم
قراردادمون رو هم تنظیم کردم با جزعیات کامل
هیچوقت انقدر دقیق روی قراردادم کار نکرده بودم
یک لیوان قهوه نوشیدم تا روی کار تمرکز کنم و زودتر این روز فاکی رو تموم کنم
ساعت ۱۰ صبحه و کارام تموم شد
بالاخرهههههههه
سردرد وحشتناکی از بیخوابی دارم
اولین کاری که میکنم خریدن قرص اعصابم و مسکنه
باید اروم باشم و کنترلم رو از دست ندم
کیان چرا انقد هول شدی؟تو همون مستری هستی که یا یک نگاه کاری میکرد اسلیوش از ترس قش کنه؟ چرا انقدر نرم شدم و به ورونیکا اهمیت میدم؟
بعد خوردم قرص اعصاب و مسکن به همراه یک لیوان قهوه که چشمامو باز نگه داره سوار ماشین شدم و خرکت کردم
تا برسم به خونه حدودا ۶ ساعت راهه
بعد ۴ ساعت رانندگی دیگه واقعا نمیتونستم چشمامو نگه دارم و برای حلوگیری از هرگونه تصادفی زدم کنار جاده
صندلی رو تا ته عقب کشیدم ،دراز کشیدم و چشمام رو بستم
قبل از اینکه بخوابم تایمر گوشیم رو روی ۱ ساعت تنظیم،در هارو قفل و خوابیدم
بعد ۴۸ ساعت بیدار بودم حتی ۱ ساعت خواب هم قنیمته!
توی ارامش کامل بودم
بدون صدا،بدون درگیری فکری،بدون نگرانی،بدون ترس،بدون کابوس!
توی عوج ارامش بودم که تایمر گوشیم نشون داد وقتشه دنیای ارامش رو کنار بزارم و به دنیای پر هیایو برگردم
بعد چند دقیقه کش و قوس دادن به خودم دوبارع حرکت کردم
ساعت ۷ شب رسیدم خونه
با بیحالی در رو باز کردم و یادم افتاد ورونیکا خونست
_ورونیکا
جوابی نشنیدم
درو بستم و یک چرخی توی اشپزخونه و هال زدم
توی اتاق خودش رو چک کردم ولی نبود
شاید هنوز خونه ی خودشه و داره درس میخونه
توی اتاقم رفتم تا لباسم رو دربیارم که با صحنه ی فوق کیوتی مواجه شدم
_اریو فاکینگ سیریسلی؟
ورونیکا با لباس های کیوت و ارایش ، وقتی خودکار خرگوشیش توی دهنش بوده سرش و روی میز گذاشته و خوابش برده
_خدایا چرا انقدر این دختر خوشگل و کیوته؟!
بغلش کردم و توی تخت کنار خودم گذاشتمش
رفتم توی اشپز خونه تا یچیزی بخورم
از دیشب تاحالا تنها چیزی که خوردم قرص و قهوه بوده تازه به خونع دقت کردم!
رسما برق میزد!!
تاحالا خونه رو انقدر تمیز و شیک ندیده بودم!
داشتم به این فکر میکردم که باید برم خرید چون اخرین بار که خونه بودم هیچی تو یخچال نبود!
در یخچال رو که باز کردم به معنای واقعی کلمه پشمام ریخت
انواع غذا ، دسر ها ،میوه ها،نوشیدنی ها و شکلات ها توی یخچال بود!!
این دختر دیوونس!
بعد خوردن پیتزا یک دوش سریع گرفتم و رفتم کنار ورونیکا و بغلش کردم
_اخه چرا انقدر منو نگران میکنی؟کجا بودی گربه کوچولوی من؟
درحال نوازش موهاش بودم که خوابم برد
(از زبان ورونیکا)
با صدای ساعت گوشیم از خواب ناز بیرون اومدم
ساعت ۹ بود
استرس تمام وجودم رو گرفت
امتحانمممم!!!
پیام هارو چک کردم
مانلی پیام داده !
=هلو بیبی گرل،باخیال راحت بخواب :) استاد امتحان رو برای شنبه گذاشته
با دیدنش تمام اضترابم مثل یخ اب شد و رفت
تازه سنگینی نفس رو توی گردنم حس کردم
اصا من رو تخت چیکا میکنم؟؟؟!
دیدم ددی بغلم کرده و خوابیده :)
حتما وقتی اومده من خواب بودم..
خیلی زوده بیدارش نمیکنم
تازه خودمم دارم میمیرم از بیخوابی
برگشتم به خواب نازنینم و دستای ددی رو محکم تر بغل کردم⁦(๑♡⌓♡๑ )⁩
همینجوری که غر غر میکردم سرمو روی میز ، روی کتاب ها گذاشتم و بیهوش شدم

___________________________________________
لطفا توجه کنین:)
لطفا توجه کنین:)
راجب قرار داد و دنیای bdsm یکم توضیح بدم که درک بهتری از موضوع داشته باشید⁦◉‿◉⁩

این قرارداد با بقیح قراردادها خیلی فرق داره
داخل این قرارداد شرح رابطه ددی و لیتل رو داره
توی دنیای bdsm شخصیت های بسیار متنوعی وجود داره که معروف ترینش که احتمالا بشناسید .مستر و اسلیو. هست
این رمان شرح رابطه ی ددی و لیتل رو داره که شباهت هایی هم در مورد مستر و اسلیو هم توش دیده میشه
توی این قرارداد راجب جزعیات بحث میشه
مثلا لیتل با تنبیه اسپنک موافقه؟
یا برای تشویق کدوم رو ترجیه میده؟شکلات،توجه،اسپنک،تحقیر
لیمیت ها هم توی این قرارداد شرح میشه
(لیمیت:خط قرمز هایی هستن که اسلیو به هیچ عنوان قادر به انجامش نیست،مثلا اسلیو از بسته شدن وحشت داره و مستر هم اجازه بستن رو نداره یا استفاده از قلاده )
توی ادامه رو رمان راجبش بیشتر متوجه میشین جیگرا⁦。◕‿◕。⁩

Daddy's little kitten(BDSM)Where stories live. Discover now