40:فقط درد

2.2K 86 34
                                    

#پارت۴۰

فلش بک:
+من درد دارممممممممم
دستمو رو قلبم فشار میداد و گریه میکردم
+اینجا درد میکنععععععععع میسوزههههههههههه
+من تنها ترینممممممم تو ادمای دورمو میبینی،عکسامو میبینی میگی چقد دورت شلوغه ولی همه فیکههههه
+من از همه تنها ترممممممممممممممم
+درد دارم میفهمییییییییی؟؟؟؟؟؟؟
+ازت متنفرممممممم تو اشکامو دوست داری من میدونم از زجر کشیدنم لذت میبری
+دیدی چقد راحت کنارم گذاشت؟؟؟؟؟
+دیدی؟؟؟ دیدی چقدر براش بی ارزش بودم؟؟؟
انقد فریاد میزدم گلوم میسوخت ولی انقدر پر بودم فقط باید با اشک ریختن و فریاد زدن خودمو اروم میکردم
+تو کجاییییییییییییییی؟؟؟؟؟حست نمیکنم!!!‌
+مگه تو مهربون نبودی؟؟؟؟‌ مگه بخشنده نبودییییی؟؟؟؟
+الان کجایییییییییی؟؟؟؟
+فقط منو یادت رفته؟؟؟؟
+قلبم درد میکنع لعنتیییییی
+هرکی اومد فقط لهش کرددددددد
+اهای مردممممممممم انقد راحت حرف نزنینننننننن
+کلمه به کلمه ی حرفاتون میتونه قلب و روح یکیو خورد کنه،بسوزونه،نابود کنههههههه
افتاده بودم رو زمین و عین دیوونه ها گریه میکردم و جیغ میزدم
تمام تنوانم رو جمع کردم و فریاد زدم
از ته دل فریاد زدم
+ولم کنینننننننننننننن
بعدش فقط سیاهی دیدم
شاید برای هرکسی قابل درک نباشه ولی وقتی حسش میکنی ،با اعماق قلبت میفهمی از چه دردی حرف میزنم
انقد. قلبم رو خورد کردن که دیگه بجای خون سنگ ریزه توی رگام درجریانه
با هر پمپاژ قلبم سنگا رگ هام رو میخراشن
درسته! درد داره ولی کمتر از دردایی که کشیدم
این زخم کهنه بار ها و بار ها باز شده و با حرفاشون روش نمک پاشیدن
با اسید زره زره ی وجودم رو اب کردن
با تیر بار ها و بار ها روحم رو کشتن
با کلمه ها قطره قطره شادی روحم رو کشیدن
با هر نگاه تیکه تیکه شادی رو از لبام کندن
دیگه چیزی ندارم
فقط یک جسم تو خالی
یک جسم که روحی نداره
فقط تاریکی دیده میشه
فقط درد
ای کاش هیچکس درکم نکنه چون امتحانش قطره قطره شیره ی جونمو کشیده
دیگه نمیکشم
زندگی شده برام مثل یک جاده خاکی بی انتها که دارم با چنگ و دندون خودم رو روش به جلو میکشم
چرا باید انقدر سخت باشه؟
از تک تک نفس هام بدم میاد که باعث میشن مجبور شم ادامه بدم
تک به تک اعضای بدنم حسش میکنم ، حس سنگینی
حس بی وجودی
حس ترس از بدتر شدن
ولی فقط حس میکنم نوک پرتگاهم
دیگه تهشه نمیخوام ادامه بدم نمیخوام
بدم میاد از خودم که فقط دارم تحمل میکنم
مغزم دیگه جواب نمیده
قلبم خاموشه
مثل اهنگ :
فقط بُهت بدون هیچ حرف اضافه ای
من و بهت
من و دل شکسته
من و نگرانی من و وحشت
اصا بعد هر سربالایی سرازیری درکار نبود
از اول فقط درد فقط خواب بد و غم مارو از خواب پروند
همش غر ،تنفر ، همش بهت ، همش بغض،زیر چشمام کبود
همش بیدار تا صبح مث جغد ولی خوب هیشکی باهام نموند
.
من این اهنگ رو زندگی کردم
فقط درددددددد ولم کنین
این وزنه رو از روم بردارین
مثل ماهی تو خشکی دست و پا میزنم
من و دست و پا زدن تو لجن خود ساخته...
بس کنین از قضاوت داریم همو نابود میکنیم
از اول فقط درد..

ادامه دارد...
_________________________________________

میدونم منتظر تنبیه ورونیکا بودین ولی این پارت فقط احساساتیه که نیاز به گفتنش داشتم
ورونیکا بخش سیاه شخصیت منه ...
من از اولی که شروع کردم رمان رو بدون هیچ فکری بود فقط نوشتم
فقط میخواستم حرفایی که نمیتونم بگم و کارایی که نمیتونم بکنم رو بنویسم
حسایی که هیجوقت ارضا نمیشه
تمام کلمه های این رمان فقط حسه
حس نیازی که دریافت نمیشه

Daddy's little kitten(BDSM)Where stories live. Discover now