30:سفر

1.4K 67 9
                                    

📛پارت ۳۰📛
باورم نمیشه کسی بهم نگفت چرا پارت ۳۰ رو اپ نکردی!

بگو دیگه ددی جون به لب شدم :( چی شده؟
_ما چند روزیه که همو میشناسیم درسته؟
+بله درسته
_خوب بهتره رابطمونو واضح تر کنیم
+منظورت چیه ددی؟
_تو دقیقا چه خاسته هایی ازم داری؟
+ددی منظورتو نمیفهمم
_کیان صدام کن داریم جدی حرف میزنیم
+باشه فقط نمیدونم منظورت چیه
_تو دقیقا چه خاسته هایی ازم داری؟ من درصد مستر بودنم از ددی بودنم بیشتره و میخوام ببینم دقیقا چی میخوای ،نیاز هات،لذت هات،لیمیت هات و تمام چیزی که تو رابطه میخوای و نمیخوای
+من تورو میخوام
دستشو گرفتم و تو چشاش نگاه کردم و گفتم
+من فقط تورو میخوام،حمایتت،بودنت،نفسات، بوی تنت،حتی صدای رقص کمربندت توی هوا :)
از حرفام تعجب کرده بود
_خیله خوب باشه خودت خاستی ،ولی من یک قرارداد تنظیم میکنم و اماده شد خبرت میکنم
+باشه هرچی تو بگی
نگاهی به ساعت انداخت ساعت ۷ شب بود
_برو خونه منم تا یک هفته نیستم باید برم سفر کاری زود برمی‌گردم
+چیییییی؟؟؟؟ چه سفری؟؟کِییی؟؟؟الان باید به من بگین؟؟
_اروم باش بچه مگه میخوام برم بمیرم اینحوری پر پر میزنی ؟
+ددی خدا نکنه زبونتونو گاز بگیرین ولی چرا الان به من میگین؟
_تا ۲ ساعت دیگه حرکت میکنم و هفته‌ی آینده برمیگردم
+ددی نرووو منم ببرررر
عین بچه های کوچیک که بهونه میگیرن داشتم گریه میکردم
+ددی نرووو من بدون تو چیکار کنم؟؟؟بدون تو دلخوشی ندارم ددییییی دلم یه کوچولو میشه میشکنه بی ورونیکا میشین
_اروم باش بچه میرم دیگه نمیاما
+ددییی من میمیرم اگه شما نباشی ..
_اروم باش پیشی کوچولو این هفته امتحانای ترمتون شروع میشه و تا من برگردم تموم شده ،اتفاقا خوب شد که میتونی رو درست تمرکز کنی ، منم مدام باهات در ارتباطم
+اخه من چجوری تمرکز کنم وقتی فکرم پیش شماست؟؟؟
_اشکاتو پاک کن توت فرنگی من
دستشو گذاشت روی گونم و با انگشت شستش اشکامو پاک میکرد
_میرم و زود بر میگردم ولی وای به حالت اگه نمراتت زیر ۱۹ بشه
+۱۹ ددی!!!
_غیر از این باشه دیگه ددی نداری ، هدف اول من موفق شدن توعه توت فرنگی
خیلی خوشحال بودم که ددی به ایندم فکر میکنه و فقط دنبال لذت نیست ، اون یک حمایت کننده واقعیه که خیلی وقته منتظرش بود :)
+چشم ددی هرچی شما بگین ، من تلاشمو میکنم تا کستن خوب و موفقی برای ددیم بشم
اشوه خرکی ها داره از همه جام میریزه
_افرین حالا لباساتو عوض کن برو خونه
بوسه ای به پیشونیم زد و ازم خداحافظی کرد
(از زبان کیان)
رفت خونه بالاخره
این چند وقت ذهنم خیلی درگیر کار شده ولی همش یک اتفاقی میوفته
روحیش خیلی حساسه!
اون یک بچس ! اون مرتیکه حروم زاده چطور تونست این کارو بکنه!اون داییشههه!
معلوم نیست الان دخترم تو چه حالیه ولی مجبورم برم
اگه نرم شرکت به سمت نابودی میره !
ولی مطمعنم ۲ روز نشده یه گندی بالا میاره این دختر
امیدوارم درساشو بخونه و اون خاطره ی کثیف رو فراموش کنه ..
برات انقدر خاطره خوب میسازم که خاطرات گذشتت توش گم بشه
همچنین خاطرات خودم...
ادامه دارد...

Daddy's little kitten(BDSM)Where stories live. Discover now