part 80

351 34 1
                                    

هری ماشین رو نگه داشت.
کمربندش رو باز کرد و بعد یه نفس عمیق به طرفم برگشت.
به فضای بیرون نگاه کردم.
فوق العاده زیبا بود اما انگار همیشه یه حواس پرتی وجود داره.
_ما اومدیم که لیام و سوفیا و النور رو ببینیم؟
هری سرش رو به علامت «نه» تکون داد.
همونطور که به لیام و سوفیا و النور خیره شده بودم،به هری گوش میکردم.
_ببین امیلی،من...یعنی ما میخوایم با یکی حرف بزنیم.دوستات هم اومدن تا کمکت کنن...
لیام و سوفیا وایستاده بودن و دست همدیگه رو نگه داشته بودن.
سوفیا روی پاهاش خم شده بود و با یه چیزی یا بهتره بگم یه کسی حرف میزد.
اون کی بود؟
دوست داشتم صورتش رو ببینم اما لیام و سوفیا جلوش وایستاده بودن.
پس نا امید شدم و به هری نگاه کردم.
_یعنی اینقدر وحشتناکه؟
هری پوزخندی زد و ادامه داد.
_نه،نه،اصلا وحشتناک نیست،بستگی داره تو چجوری بهش نگاه کنی،شاید فقط یکم واست سخت باشه،مطمئنم که میتونی تحملش کنی،تو آدم قوی هستی...
هری دستش رو روی دستم گذاشت و فشاری به دستم وارد کرد.
تنها چیزی که میتونستم از اون فشار دریافت کنم،حس امنیت و اعتمادی بود که هیچ کسی جز هری نمیتونست بهم بدتش.
از ماشین پیاده شدم و به سمت بقیه رفتم.
سوفیا یه کت کرم رنگ تنش بود و با یه شلوار جین خیلی بهتر به نظر میرسید.
لیام هم شلوار مشکی پاش بود و یه کت خاکستری رنگ خیلی تو تنش خوب به نظر میومد.
جلوتر رفتم و اونا هم به من نزدیک تر شدن.
استرس کاملا از چشماشون معلوم بود.
النور یه پلیور طوسی تنش بود،جین مشکی پوشده بود و یه بوت بلند مشکی هم پاش بود.
وقتی بهشون نزدیک تر شدم از روی پاهاش‌بلند شد و رو به روی من وایستاد.
با کنجکاوی به پشتشون سرک کشیدم و گفتم:
_میخواین بذارین من این دوستمون رو ببینم؟
لیام با استرس سرش رو تکون داد چ رفت کنار.
با دیدنش سر جام خشکم زد.
از دیدنش خوشحال بودم و این خوشحالی باعث شد لبخند بزنم اما با مرور وضعیتش لبخندم مثل برگ های پائیزی تیکه تیکه شد و زمین ریخت.
این ویلیام جدا همون ویلیامه؟
این چشما دیگه اون چشمای براق قبلی نیستن.
تنها چیزی که باعث برق زدنشون میشه قطره های بی پایان اشکه.
بهش نزدیک تر شدم و اسمش رو با خودم زمزمه کردم.
روی پاهام جلوی ویلچرش نشستم و توی چشماش نگاه کردم.
داشتن بی صدا فریاد میزدن که خستن.
چشماش لبریز از سکوت بود و پشت این ماسک کلفت ، عقده ی فریادی از ته دله...
فریادی که به‌گوش همه ی جهان برسه.

Pretty Hurts [Harry Styles]Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz