part 27

546 61 0
                                    

با صدای آلارم از خواب پریدم،به بدنم کش و ‌قوسی دادم و یه دوش سریع گرفتم و یه دست لباس انتخاب کردم.
یه تیشرت آستین بلند،شلوارک کوتاه جین و یه جوراب شلواری نازک مشکی،بوت های بلند مشکی رو هم پام کردم و کت بلندم رو برداشتم.موهامو هم باز کردم و دورم ریختم.کیف و وسایل همیشگی رو هم مثل همیشه برداشتم و با سرعت پله های مارپیچ رو پایین رفتم.
_صبح بخیر
_صبح بخیر امیلی
_صبح بخیر خانم خوش تیپ
_روز خوش...
امروز روز خوبی به نظر میاد،امیدوارم این آرامش قبل از طوفان نباشه.
یه لیوان آب پرتقال برای خودم ریختم و ساندویچ بامزه ای که آدری واسم درست کرده بود رو ازش گرفتم و خوردم و بهد به سمت در رفتم.
_آدری ؟ تو نمیای؟!
آدری به طرز مظلونانه ای به بابان نگاه کرد،بابام هم یه لبخند زد و ادامه داد:
_آدزی چند تا از دوستاشو دیده بود که صبح ها با سرویس کوچک مهد کودک می رفتند،اونم خیلی دلش میخواست امتحان کنه،پس واسش،سرویس گرفتم.
_اممم،خب،باشه
به سمت در حرکت کردم ولی یه صدلیی منو سرجام نگه داشت.
_امیلی؟!
آدری صدام کرد و به سمتم دوید‌‌‌
_بله ؟!؟
_تو که ناراحت نشدی؟شدی؟
_نه عزیزه دلم ، معلومه که نه.
اینا رو در حالی که صورتشو ‌با دو ‌دستم گرفته بودم بهش گفتم و بعد موهاشو ‌بوسیدم.
_خداحافظ عزیزم
_خداحافظ امیلی
و به سمت مدرسه ، توی مسیر همیشگی راه افتادم.مثل همیشه سرم پایین بود و راه میرفتم که صداهایی از پشتم شنیدم که باعث شد بترسم،ولی به راهم ادامه دادم.
_هی،خشگل خانوم ،تنها میدزدنت.
_نه!!با این حالتی که این داره کسی جرأت نمیکنه بهش نزدیک بشه.
خدای من! اینا با خودشون چی فکر کردن؟کسی نباید هم به من نزدیم بشه،باید شوخیشون گرفته باشه!
_خانوم خوش تیپ،نمیخوای یه نگاه هم بندازی؟شاید پسندیدی!
_امروز مثل اینکه حال خوبی نداری!!
_ پسرا صبح به این زودی هم دست بردار نیستن؟!یه صدای آشنا باعث شد صدای آزاردهنده پسرا قطع بشه و پایانی به مزاحمتشون بدن.
_هی آقایون...نبینم به دختر مردم نزدیک بشید.
_آخ آخ،صاحابش اومد،جناب عالی کی باشید؟
_این خانوم دوست دختر من هستن.
چی؟؟؟!!!دیگه کم مونده بود که شاه دربیارم!
به سمت صدا برگشتم تا شاید بشناسمش.
آره،درست حدس میزدم،همون صدای آشنا بود.سوار یه ماشین مشکی اسپرت بود که بهش میخورد خیلی گرون باشه.
_تو میخوای همونجوری وایستی تا این پسرا بدزدنت؟!
به طرز غیر مستقیم بهم فهموند که باید سوار ماشین بشم یا این پسرا اینقدر به مزاحمت ادامه میدن تا یه بلایی سر یکی این وسط بیاد.

Pretty Hurts [Harry Styles]Where stories live. Discover now