Chapter 41

2.9K 315 63
                                    

❌❌❌❌❌❌
‎اروم جلو رفت و بوسه ای روی خط فک زین گذاشت زین کمی اروم تر از قبل اما همچنان شاکی گفت
‎-فقط بهم بگو اگر نمیتونم با تو هیچوقت شوخی بکنم
‎لیام رو گردنش گفت
‎-معلومه که نمیتونی همچی شوخیایی بکنی ! با من راجب خودت شوخی نکن . دوست نداری ببینی بعدش چی میشه
‎با زبونش روی گردن زین حرکت کرد و باعث شد نفس زین سنگین بشه ادامه داد
‎-نمیتونم تماشا کنم ماله من نباشی دیگه . متاسفم اما تو دیگه ازاد نیستی . تموم شد !
‎زین لجبازانه گفت
‎-میتونی تو خواب ببینی لیام پوزخندی زد دندوناشو توی گردنش فرو کرد زین ناله ای از روی درد و شوک کرد و دستشو توی موهای کم پشت لیام مشت کرد و سرشو بالا کشید
‎لیام همونجا متوجه شد لی میتونه فقط با کشیدن موهاش کاری کنه سفت بشه
‎با چشمایی حریص به هم خیره شدن دستای لیام روی زانو های زین تکیه شد و روی بدنش خم
‎مهم نیست چی میبینن بقیه . تو ماله منی پین !
‎زین غرید و به لب های لیام حمله کرد . بوسه شون خیلی سریع به بوسه ای صدا دار تبدیل شد .
‎لیام دستشو روی رون زین حرکت داد و برجستگی جلوی شلوار زین رو لمس کرد زین جدا شد و همونطور که نفس نفس میزد گفت
‎-لی ... اینجا نه . ممکنه ببیننمون
‎لیام نیشخندی زد و به سمت در سرویس حرکت کرد قفل شو چرخوندو درو قفل کرد
‎-دیگه ممکن نیست !
‎به سمت زین رفت و دوباره بین پاهاش قرار گرفت زین کنترل رو به دست گرفت و روی گردن لیام بوسه های خیس گذاشت دستشو زیر تیشرت لیام انداخت و هودی و تیشرت و همزمان بیرون کشید و بدن عضله ای لیام جلوش ظاهر شد از گردنش دوباره شروع کرد و با زبونش به قفسه ی سینه ش رسید نوک سینه ش رو به دندون گرفت و کشید و باعث شد که لیام آهی بلند کنار گوشش بکشه . لیام دستشو محکم روی شلوار زین فشار میداد و میخواست که تحریکش کنه .
‎زین از بدن لیام جدا شد و خودش دکمه شلوارش رو باز کرد و تنه ش رو از روی سکو بلند کرد و شلوارش رو تا نیمه پایین کشید
‎لیام به باکسر برجسته ش نگاه حریصی کرد . و خواست که لمسش کنه اما زین دستش رو کنار زد دستش رو دراز کرد و کمر لیام رو جلو کشید و خودش شلوار لیام رو پایین کشید و دستش رو بی هشدار توی باکسر لیام برد
‎از برخورد پوست سردش با دیک گرم لیام لیام سرش رو به عقب پرتاب کرد زین باکسرش رو هم پایین کشید و دیک سفت شده لیام رو توی دستش گرفت و دستش رو حرکت داد صدای آه های بلند لیام بین نفساشون شنید میشد لیام دستای زین رو از خودش جدا کرد
‎زین پاهاشو بی درنگ دور کمر لیام حلقه کرد و کمرش رو صاف کرد لیام باکسرش رو بیرون کشید و همونطور که روی فکش رو میبوسید با دیکش بازی کرد
‎-لی ... لطفا
‎صدای ناله وار زین لیام رو هزار برار تحریک کرد و زین خودش رو جلوتر کشید و پاهاشو دور کمرش محکم کرد
‎-تو مطمئنی عشقم ؟ اینجا هیچ وسیله ای نداریم ممکنه اذیت شی
‎زین دستش رو از زیر پایین برد و دیک لیام رو رو به روی سوراخش تنظیم کرد
‎-مهم نیست . تایم نداریم اماده م کنی . فقط خودتو بهم بده
‎لیام زین رو کامل تو بغلش گرفت و لاله گوشش رو با زبون نوازش کرد
‎زین چشماشو روی هم فشار میداد و دستاشو پشت کمر لیام محکم کرده بود
‎لیام به ارومی دیکش رو فرو کرد که باعث شد زین فریادی بکشه و یه لحظه توی دلش تشکر کرد که صدای موزیک اینقدر بالاست
‎لیام بهش فرصت داد و حرکتی نکرد . زین بعد چند لحظه سرشونه لیام رو بوسید و گفت
‎-ادامه بده بیبی
‎لیام به ارومی تمام دیکشو فرو برد و باعث شد ناخونای زین توی کمرش فرو بره
‎کمی خودشو بیرون کشید و دوباره داخل شد
‎زین توی گردنش زمزمه کرد
‎-زود تمومش کن دیوونه !
‎-خودت خواستی مالیک
‎لیام حرکاتشو تند کرد . جفت دستاشو به اینه ی پشتشو تکیه داد تا تسلط بیشتر داشته باشه
‎بعد ضربه های محکمش بالاخره نقطه ی حساسو پیدا کرد و باعث شد ناله های زین بالا بگیره
‎صدای کوبیدن مشتایی به در شنیدن میشد
‎"لعنتیا چیکار میکنید اون تو ! میخوایم استفاده کنیم ها "
‎لیام نیشخندی زد و با چند ضربه ی محکم توی زین خالی کرد خودشو و حباب لذتی که توی دلش بود بالاخره ترکید
‎با لمس دست لیام زین هم توی دستش اومد و بی حال خودش رو رها کرد و چشماشو نیمه باز نگه داشت
❌❌❌❌❌❌
‎لیام خم شد و دستشو توی سینک شست و شلوارش رو بالا کشید و به زین هم کمک کرد که اماده بشه زین از سکو پایین اومد و دستی به موهاش کشید توی اینه گردنش پر از لکه های قرمز بود زیر لب به لیامی که دوباره هودی رو میپوشید گفت
‎-وحشی !
‎-این وحشی دیوونته
‎لیام با خنده گفت و از پشت گردن زین رو بوسید و باعث خنده ش شد نفساشون حالا منظم شده بود به ارومی از سرویس بیرون اومدن و توی جمعیت گم شدن زین دنبال جایی برای نشستن بود کنار بار نشستن لیام دو تا شات سفارش داد و با لبخند به زین که به یه نقطه خیره شده بود نگه کرد
‎-چیه دوست نداشتی ؟!
‎-فقط باورم نمیشه اینجا و الان با تو اینکارو کردم . من قطعا دیوونه شدم
‎لیام دستشو دراز کرد و چندتا دونه تار مو رو از روی پیشونی زین کنار زد
‎زین دست لیام رو توی دستش گرفت و از روی بار خم شد و صورتش رو به صورت لیام که کلاه روش سایه انداخته بود نزدیک کرد
‎-من عاشقت میشم هر لحظه بیشتر لعنتی
‎زین گفت و لب های لیام رو اروم و با عشق بوسید

Lots of love ♥️

Never Again [Ziam]Where stories live. Discover now