cover ro kheyli doossss ! googooliaye mnnnn
ازصفحه دیجیتالی که شماره طبقات رو نشون میداد خیره شده بود . آسانسور توی طبقه ی چهارم ایستاد و لیام بیرون اومد انتهای راهرو مارگو رو تشخیص داد به سمتش رفت اروم صدا زد
-مارگو
مارگو به سمت صدا برگشت و با دیدن لیام تقربیا به سمتش پرواز کرد و محکم خودش رو توی آغوش باز شده ی لیام انداخت . لیام دستاشو محکم دورش حلقه کرد و با صدای ارومی گفت
-شیشششش آروم باش چی شده عزیزم
مارگو همونطور که توی دستای لیام بود توضیح داد
-ظهری حالش بد شد آوردیمش بیمارستان و گفتن که ریه آب اورده باید سریع عمل شه یک ساعت پیش بردنش داخل اتاق عمل ...
لیام از روی شونه ی مارگو چشمای طلایی پسری رو دید که بهش خیره شدن .
زین روی صندلی نشسته بود و به لیام چشم دوخته بود و اینکه چطور خواهرش آرامش رو توی سینه ی محکم اون پسر پیدا میکنه . این برای هیچ ادمی سخت نبود که بفهمه لیام بدنی محکم داره و مخصوصا برای زین که مدتی رو صرف نگاه کردن به حرکات اون کرده بود
لیام سرش رو برای زین تکون داد اما زین واکنشی نشون نداد . لیام اخم ریزی کرد و مارگو رو از خودش فاصله داد و ادامه داد
-نگران نباش ماری چند ساعت دیگه اون میاد بیرون و میبینی که حالش خوبه
مارگو رو سمت صندلی های کنار راهرو هدایت کرد و اونو نشوند زین سرش رو به دیوار پشتش تکیه داد و چشماشو بست
لیام با چشماش به زین اشاره کرد و زیر لب پرسید
-حالش خوبه ؟
مارگو سرشو بهطرفین تکون داد و سمت لیام خم شد
-چند شبه درست حسابی نخوابیده استرس زیادیو تحمل میکنه . هم راجبه خونه هم مامان... راستی امروز چیکار کردی لیام ؟
لیام هم کمی سمت مارگو پایین رفت و کنار گوشش زمزمه کرد
-الان وقتش نیست
مارگو سری تکون داد و به زین اشاره کرد -میتونی ببریش تا چند ساعتی بخوابه ؟ از دست میره لیام
-پس تو چی ؟
-من اینجا هستم فقط اونو ببر نذار نگران اونم باشم
لیام کنار زین ایستاد و دستشو روی بازوی اون گذاشت
-هی زی
زین تکونی خورد و چشماشو باز کرد اخمی بین ابروهاش نشوند و به لیام نگاه کرد
-بلند شو پسر من میبرمت خونه قبل اینکه همینجا بستری شی
زین دستش رو از دست لیام بیرون کشید و با صدای خش دارش گفت
YOU ARE READING
Never Again [Ziam]
Fanfiction- when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه...