چانگبین هوفی کشید و گفت : حالا نمیخواد نگران من باشی تو ... چه خبر ؟

چان به سمت چانگبین رفت و لب پایینش رو با ولع بین لباش گرفت و گاز عمیقی ازش گرفت .

همونطور که لب پایین چانگبین بین دندوناش بود سرش رو عقب برد و توی چشمای چانگبین که باز شده بودن نگاه کرد .

دوباره سرش رو جلو برد و بوسه ی ارومی روی لباش زد و جدا شد .

چانگبین دستش رو روی لباش گذاشت و گفت : وحشی .

چان دستش رو توی موهای چانگبین کرد و شروع به نوازش کرد و با پوزخند گفت : فکر کردی دیشب رو یادم رفته .

چانگبین به چان نزدیک شد و با لبخند به چشماش نگاه کرد .

چان میدونست دوست پسرش براش نقشه ای کشیده پس با گیجی بهش نگاه کرد .

چانگبین یه دفعه دستش رو روی عضو چان گذاشت و محکم فشار داد .

چان داد بلندی کشید و کمی خم شد و فشار دستش رو توی موهای چانگبین بیشتر کرد .

چانگبین اخ بلندی گفت و دستش رو بیشتر مشت کرد .

چان کیف اداریش رو روی زمین پرت کرد و دستش رو به نیپل چانگبین رسوند و محکم نشگون گرفت .

چانگبین دستش رو از روی عضو چان برداشت و روی دست چان که روی نیپلش بود گذاشت و دست دیگه اش رو روی دستی که توی موهاش مشت شده بود .

چان با دیدن چهره ی درد مندش ، اهی از دلسوزی کشید و دستاش رو ازاد کرد .

 چانگبین با اخم چشماش رو باز کرد و گفت : مامانت میدونه اینقدر وحشی ؟

چان بوسه ای روی پیشونی چانگبین گذاشت و گفت : نه این روی وحشیمو فقط تو دیدی .

چانگبین پوزخند صدا داری زد و گفت : اینم شانس منهههه .

چان با خنده خم شد و کیفش رو برداشت و همونطور که به سمت اتاق مشترکش با دوست پسرش میرفت گفت : نهار چی داریم ؟

چانگبین با صدای بلند حرص گفت : دیک سرخ شده ی تو .

چان با صدای بلند خندید . چانگبین هم متقابلا خنده ای کرد و وارد اشپزخونه شد .

مرغ سوخاری هایی که سفارش داده بود رو از توی ماکروفر در اورد و روی میز غذا خوری گذاشت .

به سمت یخچال رفت و دو بطری سوجو* برداشت و روی میز نهار خوری گذاشت .

به سمت اتاق رفت و با دیدن چان که کاملا لخت داره از حمام بیرون میاد گفت : واقعا خجالت نمیکشی ؟

چان نگاهی به اندامش و بعد نگاهی به چانگبین کرد و گفت : از چی باید خجالت بکشم ؟

چانگبین با اخم سمتش رفت و گفت : نمیگی شاید من هوس سکس کنم ؟

Wait for me ^hyunlix^Where stories live. Discover now