part3

3.1K 392 122
                                        

با چشمای پر از نفرت نگاهش رو به چشمای بسته فلیکس داد .

خواست حرفی به فلیکس خوابیده بزنه که گوشیش زنگ خورد .

از ماشین پیاده شد . گوشیش رو از توی جیبش در اورد و به اسکرین نگاه کرد .

با دیدن اسم سونگمین اخمی کرد و هوفی کشید .

به سمت فلیکس برگشت و گفت : همش تقصیره توعه .

ایکون سبز رو زد و جواب داد : الو .

سونگمین با لحن دلگیری گفت : هیونجین ... اون پسره کی بود ؟

هیونجین با فهمیدن منظور سونگمین اخمی کرد و گفت : شخص خاصی نیست .

سونگمین با لحن لوسی گفت : پس من میرم خونت منتظرت میمونم تا بیای برام توضیح بدی .

هوفی کشید و گفت : امشب نمیرم خونه . کار دارم .

سونگمین با صدای جیغ مانندی گفت : هیونجین ... با اون پسره ی هرزه ای درسته ؟

هیونجین اخمی کرد و با داد گفت : درست حرف بزن دربارش ... باید قطع کنم .

و بدون اجازه دادن به سونگمین برای حرف زدن تماس رو قطع کرد .

سونگمین با تعجب به گوشیش نگاه کرد و گفت : راحت به دستت نیوردم که حالا بخوام بخاطر یه پسر احمق از دستت بدم هوانگ هیونجین .

دوباره نگاهش رو به فلیکس داد و هوف بلندی کشید . دستش رو توی موهاش کرد و همچنان خیره به چشمای بسته و لبای نیمه بازش ، نگاه کرد .

با کمی اروم شدن ضربان قلبش ، به سمت صندلی راننده رفت و روش نشست .

دستاش رو روی فرمون گذاشت و سرش رو بین دو دستش روی فرمون گذاشت . کمی بعد سرش رو از روی فرمون بلند کرد و از توی ایینه ی وسط ماشین به فلیکس نگاه کرد .

با دیدن کبودی بنفشی که روی گردنش نمایان بود ، حس کرد کسی داره قلبش رو چنگ میزنه .

نگاهش رو از کبودی گرفت و به فلیکس داد . با حرص گفت : هنوزم مثله قدیمایی لی فلیکس تو دار و ساکت .

ساعت ها از بودنش توی ماشین میگذشت و همچنان هیونجین به چشمای بسته ی فلیکس نگاه میکرد و خاطرات قدیم رو مرور میکرد .

بالاخره نگاهش رو از فلیکس گرفت و به اسمون داد .

با دیدن گرگ و میش بودن هوا ، از ماشین پیاده شد و به سمت فلیکس رفت .

اروم دستش رو گرفت و روی صندلی نشوندش . فلیکس تکون ریزی خورد ولی بدون متوجه شدن ، دستش رو دور گردن هیونجین انداخت و خودش رو بهش چسبوند .

هیونجین لبخند غمگینی از این حرکت اشنای فلیکس زد و همونطور که از ماشین پیاده اش میکرد ، در گوشش اروم گفت : هنوزم همونی فلیکس ... هنوزم همون پسر لوسی هستی که نیاز به مراقبت داره .

Wait for me ^hyunlix^Where stories live. Discover now