[ 17: New Grade ]

3.5K 536 319
                                    

[ Natural - Zayn ]

لیام با مشتاش چشمای خواب آلودشو مالید و خمیازه ی بزرگی کشید.

همونطور که قدم برمیداشت، پاهاشو روی زمین میکشید و از خنکی سرامیک ها زیر کف پاهای گرمش کل وجودش پر از احساس خوب میشد.

توی آشپزخونه رفت و شیری که اونجا روی میز بود رو سر کشید. با صدای جیغ بلند و دخترونه ای، شوکه به سمتش برگشت و لیوان از دستش پایین افتاد، به هزار تیکه تبدیل شد.

دختر جوونی که صدا مطمعنا متعلق به اون بود متعجب بود و بااخمی که ناشی از گیجی و سردرگمیش بود به لیام نگاه میکرد و لیام کاملا شوکه شده بود. اون دختر کی بود و مهم تر از اون، اونجا و توی خونه ی زین چیکار میکرد؟

دختر گوشیشو برداشت و بی معطلی اون رو کنار گوشش گذاشت. در طول تمام این کارها نگاهشو حتی برای ثانیه ای از روی پسر روبه روش برنداشته بود و این باعث میشد تا لیام زیرنگاه دقیقش کمی خودشو جمع کنه. از سرتاپای اون رو بانگاه خیرش گذروند و قیافه ی توهم رفته اش کم کم جاشو به یه چهره ی متعجب داده بود.

" مالیک بزرگ من اینجام و واقعا دلم میخاد بدونم این پسره که داره نیمه لخت توی آشپزخونه ات راه میره کیه"

اون دختر گفت و لیام با شنیدن کلمه ی نیمه لخت، حس کرد گونه هاش داغ شدن. تیشرتی به تن نداشت و بالاتنش برخلاف پایینش که باشلوار پوشونده شده بود، لخت بود. دستشو دور خودش حلقه کرد و سعی کرد بدنشو کمی بپوشونه.

" اون ساب جدیدمه "

صدای بم زین از پشت گوشی اومد و بعد بدون هیچ کلمه ی دیگه ای صدای بوق های پشت سرهم شنیده شد که نشون میداد تماس پایان پیدا کرده. اون حتی بیشتر از 5 ثانیه هم طول نکشیده بود. دختر گوشیشو خاموش کرد و باابروهای بالا رفته به لیام نگاه کرد.

لیام زیر نگاه خیره ی اون دختر کاملا معذب بود. این پا و اون پا میکرد و امیدوار بود تااون دختر نگاهشو به جای دیگه ای تغییر بده، ولی بنظر میرسید که اون همچین برنامه ای نداشت. لب پایینیشو گاز گرفت.

" زین همیشه سلیقه ی خوبی داشته "

اون دختر تک خنده ای کرد و سرشو تکون داد. دور زد و بعد کنار لیام ایستاد و با لبخند دوستانه ای، دستشو به سمتش دراز کرد.

" من دنیام، خواهر زین "

لیام کمی به چهره اش دقت کرد، متوجه شباهت بین اون و زین شد. موهای اون برخلاف موهای مشکی زین رنگ شده بود ولی اجزای صورتش به خصوص چشماش، چهره ی قشنگی از یه دختر آسیایی میساخت.

لیام دستاشو دراز کرد و لبخند خجالت زده ای زد.

لیام " منم لیامم، لیام پین. س-س-ساب زین "

Baby Boy [Ziam]Where stories live. Discover now