17_Truth_2

3K 609 467
                                    

«تهیونگ »

از پنجره به باغ بزرگ عمارت نگاه کردم ، هنوز با وجود گلهای رنگارنگ و درختای سرسبز داخلش وحشتناک به نظر میومد .

هنوز توی این خونه صدای جیغای و التماسای مادرم شنیده میشد ، انگار باد و خاطرات با هم دست به یکی کرده بودن تا منو به جنون برسونن.

با شنیدن دوباره صدای جیمین توجهم بهش جلب شد ، از زمانی که برگشته بودیم خونه ، مدام اینطرف و اونطرف میرفت و برای خودش کلمات نامعلوم زیر لب میگفت .

+ حالت خوبه ، معلوم هست چت شده ؟

عصبی موهاش رو بهم ریخت .

_لعنتی مطمئینم این اسم رو شنیدم ، جئون جانگ کوک ، اونم نه یه بار ، پس چرا یادم نمیاد کجا .

منم به نظرم اسمش اشنا بود ولی تشابه اسمی یه چیز عادی به حساب میومد و جیمین سربه هوا رو هیچ وقت همچین چیزایی کنجکاو نمیکرد ،پس چش بود؟

+ بنظرم یکم زیادی روی این پسر حسا.....

با صدای گوشی جیمین و پروازش به سمت اون حرفم نصفه موند ، مثل همیشه وقتی ذهن جیمین رو چیزی مشغول کنه شنیدن حرفای من اخرین چیزیه که میخواد .

با دیدن کارای جیمین منم برای جالب شده بود قصیه چیه واسه همین تا حد امکان گوشهام رو تیز کردم .

_خوب چی پیدا کردی ؟

.

_چی نه امکان نداره ، برام بفرست ببینم .

و بعد گوشیش رو قطع کرد و به سمت لپتابش هجوم برد .

+ چیشد به نتیجه ای رسیدی پلیس مخفی جذاب من ؟

با دیدن صفحه چشماش گرد شد .

_باید خودت ببینی ته ته .

با دیدن واکنشش دیگه اصلا نمیتونستم خودم رو عادی نشون بدم ، مگن اون پسر کی بود که چشمای جیمین با فهمیدنش چهاتا شده بود ؟

با بیشترین سرعت خودم رو به جیمین رسوندم و کنارش روی مبل جا گرفتم .

_ ببین جئون جانگ کوک تو مدرسه ما درس میخونه ، همونی که همیشه رتبه اول کلاس ب بود و همشون شاکی بودن که چرا کسی که اصلا نیست و مجازی درس میخونه تو رتبه بندی با اونا باشه و نفر اول بشه .

خمیازه مصلحتی کشیدم و خودم رو به بی حوصلگی زدم .

+ افرین چیم چیم ، تونستی شاگرد مرموز مدرسه که مجازی درس میخوند رو شناسایی کنی ، واقعا نمیدونستم اینقد به بچه های مدرسه و رتبه هاشون علاقه مندی ....

با برخورد محکم دست جیمین به پشت گردنم بقیه حرفم رو‌ خوردم .

_احمق هنوز اونو یادت نیومده ؟

توی گروه مدرسه اسم جانگ کوک رو سرچ کرد و ویدیو هایی تقریبا مربوط به دو سال پیش بالا اورد .

Love or hate?!Where stories live. Discover now