براي اينكه پارت بعد از اين آپ بشه اين پارت بايد 230 تا ووت و 400تا كامنت بخوره پس از همين اول شروع كنين به كامنت گذاشتن.
لطفا لطفا حرفامو آخر پارت هم بخونين.
باتشكر:|-
وقتي همه متوجه لوسي كه كنارم وايستاده بود و از پله ها پايين مي اومديم ، شدن ، آهنگ ملايمي كه پخش ميشد ، قطع شد و در عوض صداي دست زدن هاي جمعيتي كه توي سالن بودن ، بلند شد .
به لوسي نگاه كردم كه لبخند بشاشي روي لباش به وجود اومده بود و فقط همين مونده بود از ذوق پرواز كنه .
چشمامو چوخوندم و نگاهم به بررسي يه فرد آشنا از بين جمعيتي كه پايين بودن ، مشغول شد .
اولين چيزي كه ديدمو گرفت ، چشماي سبز هري بود كه مستقيم به من زل زده بودن . اون نگاهش روي بدنم جابه جا ميشد و من يه لحظه به شك افتادم كه اون داره به لوسي نگاه ميكنه ولي اشتباه ميكردم .
چشماش از روي بدنم ، به سمت بالا كشيده شدن و مستقيم ، به چشمام خيره شد . اين نگاه هاي غريبش باعث ميشدن كه مثل يخ روي شعله ، ذوب بشم .
هري كوچكترين نگاهي به لوسي نمينداخت و طوري به من چشم دوخته بود كه انگار تولد منه نه لوسي . يه جورايي داشتم به اين حرف لوسي كه ميگفت ' هري طوري رفتار ميكنه كه انگار نه انگار تولد منه نه تو ' ميرسم !
قبول ! هرچي بيشتر بهش نگاه ميكنم بيشتر به اين نتيجه ميرسم كه اون امشب خيلي نفسگير شده ؛ البته هميشه همينطوره ولي اخلاق گوهش ، هيچوقت نفسگيرنيست .
نگاهمو روي بدنش چرخوندم . اون يه كت و شلوار مشكي با يه پيرهن سفيد رنگ كه دوتا دكمه ي اولشو بازگذاشته بود ، پوشيده بود . دور گردنش يه دستمال گردن مشكي بدون طرح ، بسته بود كه زير پيرهنش قرار ميگرفت و كفشاش ، بوت ساده ي مشكي بودن . موهاي بلند فِرش تا روي شونه هاش ميرسيدن و با حالت شلخته اي دورش ريخته بودن .
به خودم كه اومدم ديدم هري نگاهشو از من گرفته و داره با ليام كه روبه روش وايستاده بود ، حرف ميزنه و من چي؟! من مثل احمقا هنوز روي پله وايستاده بودم و حتي متوجه نشده بودم كه لوسي ديگه كنارم نيست .
چشمامو براي ثانيه اي بستم و به خودم به خاطر اين فكراي پوچم درباره ي هري ، يه سيلي محكم زدم .
YOU ARE READING
Club(Harry Styles)
同人小说دوست داشتن احتمالاً بهترین شکل مالکیت است...اما مالکیت بدترین شکل دوست داشتن ! Written by @Theshki