💘

135 35 49
                                    


کانال یوتیوب هوسوک:"

کانال یوتیوب هوسوک:"

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

خب:") جدی جدی دیگه به آخرش رسیدیمسفر طولانی ولی شیرینی بود درست میگم؟:"))))یه سری چیزا که نویسنده ذکر کرده بود ایناست:-همه به خوبی و شادی زندگی کردن-همه به شیوه ی خودشون ازدواج کردن-سپ نامجین و جونگی و مینا بچه دار شدن-ویمینکوک ده تا سگ گرفتن و نا...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


خب:")
جدی جدی دیگه به آخرش رسیدیم
سفر طولانی ولی شیرینی بود درست میگم؟:"))))
یه سری چیزا که نویسنده ذکر کرده بود ایناست:
-همه به خوبی و شادی زندگی کردن
-همه به شیوه ی خودشون ازدواج کردن
-سپ نامجین و جونگی و مینا بچه دار شدن
-ویمینکوک ده تا سگ گرفتن و نائون مومو و چوئگی ده تا گربه
-همه اشون باهم دوست باقی موندن
-جونگی وقتایی که احساس راحتی میکرد باهاشون حرف میزد ولی مواقع دیگه از زبان اشاره استفاده میکرد:")
-جیمین وقتی موهاشو مشکی کرد بالاخره ازشون راضی بود
-هر هفته گرگو ملاقات میکنن
-انی یه نماد فشن شد:"؛
-جیمین فقط ۶۷۸ بار با کوک بهم زد ولی درجا باهاش آشتی کرد
-عضو فرقه و عضو کلیسا تهش بهم رسیدن
-یه زمانی دنیا منفجر شد و تمام مدت چائیونگ درست میگفت
-و بابای جونی، والدین کوک، والدین جونگی و استیو، لین و یارویی که جیمین کوبید تو سرش زندگی داغونی داشتن و توی تنهاییشون مردن
-
توی روند اصلی داستان نائون و جونگی قرار نبود چنین نقش بزرگی داشته باشت، قرار بود جونگی و جیمین وارد رابطه شن و همین:")

*****
بچها...
هنوز باورم نمیشه به آخرش رسید.
ولی واقعا اینجا و الان آخرشه. ترجمه ی رینبو یکی از قشنگترین کارایی بود که تا حالا انجام دادم. شخصیت ها، مشکلاتشون، افکارشون... اگر بدونید چقدر برام عزیزن:")
من همیشه خیلی غرق داستانا میشم و سر رینبو، هروقت به کورنگی هوسوک اشاره میشد، یا وقتی جونگی اولین بار حرف زد و نائون حسابی خوشحال بود کلی گریه کردم.
میدونی؟ اولین چیزی که باعث شد عاشق این کار شم پیامایی بود که توی خودش جا داده بود:")
امیدوارم شمام متوجه اشون شده باشید، از داستان لذت برده باشید و حسابی خندیده باشید.
از همه ی شماهایی که همراهیش کردید ممنونم، بیاید توی کارای بعدی هم دیگه رو بیینیم.
حالا دیگه وقتشه رهاشون کنم:")
[02/4/15]
پایان.

-بانیسا.

Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian TranslateWhere stories live. Discover now