Thatboy🌹:
شوگاشوگاشوگاشوگاشوگاThatboy🌹:
آمار.امروز.Thatboy🌹:
اونجایی؟Thatboy🌹:
تظاهر میکنم اینجاییThatboy🌹:
رفیق حدس میزنم یادته که از یونگی معذرت خواهی کردمThatboy🌹:
و بخاطرِ لبخندش حیرت زده شدمThatboy🌹:
اوکی اوکی اوکی گوش بدهههThatboy🌹:
شاید امروز دیده باشیشThatboy🌹:
یه هودی کرکی پوشیده بودThatboy🌹:
و شلوار خیلی تنگThatboy🌹:
یعنی خیلی تنگThatboy🌹:
پرستیدنی بود و فهمیدم عاشق کونشم🤠Thatboy🌹:
و آره اون فقط داشت نفس میکشید و من اینطوری بودم کهThatboy🌹:
لعنتی باشهThatboy🌹:
و خب اون از کنارم توی راهرو رد شد و برام دست تکون دادThatboy🌹:
و لبخند زدThatboy🌹:
کاملا نه ولی بازمThatboy🌹:
من فقط ایستادم و اینطوری بهش خیره شدمThatboy🌹:
Thatboy🌹:
و بعدThatboy🌹:
جیمینو دیدمThatboy🌹:
و پسر بذار بهت بگم هیچوقت توی زندگیم از این سریع تر ندویده بودمThatboy🌹:
خداروشکر ندیدمThatboy🌹:
شایدم دید مطمئن نیستمThatboy🌹:
هنوز باهاش حرف نزدمThatboy🌹:
نمیخوام بزنم پس🤠👊🏻Y:
به خاطر خدا چهار صبحهThatboy🌹:
عه سلام رفیقThatboy🌹:
فقط داشتم درمورد روزم وراجی میکردمThatboy🌹:
نظرت چیه؟Y:
درباره چی؟Thatboy🌹:
چیزایی که گفتمY:
در مورد یونگی ام:🗿🗿Y:
چرا از جیمین دوری میکنی؟Thatboy🌹:
نمیدونم باهاش چیکار کنمThatboy🌹:
احساس عجیبی دارمY:
همینو بهش بگوThatboy🌹:
ولی اون حساسه:(Y:
نیستThatboy🌹:
؟؟Y:
منظورم اینکه از نظر من حساس نیستThatboy🌹:
تو واقعا نمیشناسیشY:
درستهThatboy🌹:
فکر کنم الان باید بخوابمY:
منم همین فکرو میکنمThatboy🌹:
ولی اگر نتونم چی؟Y:
میتونی با من حرف بزنیThatboy🌹:
مگه نمیری بخوابی؟Y:
آره...Y:
ولی جواب میدمY:
اینجا خواهم بودThatboy🌹:
ممنونم💕Thatboy🌹:
شب بخیر شوگرY:
شب بخیر هوسوک***
جوری که یونگی براش صافته>>>
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas