81🌻

224 65 6
                                    


Hoes

Jcock:
تی هنوزم دوستم داری؟😔

Tea:
آره؟؟

Jcock:
چقدر مطمئنی؟

Tea:
کوک ما رسما کنار هم دیگه ایم

Jcock:
اوهوم. ولی مطمئنی که دوستم داری؟

Tea:
البته بیبی

Tea:
بخاطر مهمونیه؟

Jcock:
اگر اونجا بهم خیانت کنی چی؟😞

Jimmy:
کجایید؟

Tea:
بیرون خونه ی جنی

Jimmy:
و واقعا ایستادید اونجا و بهم پیام میدید

Tea:
بیبیم یه فروپاشیو پشت سر گذاشت. اذیتش نکن

Tea:
چند دقیقه دیگه میریم داخل

Jimmy:
بیاید داخل دیگه نمیتونم تحمل کنم

Tea:
چیو بیبی؟

Jimmy:
نمیدونم جونگی و نایئون تا الان رسیدن یا نه

Jimmy:
من با هوبیم و نمیتونم دیگه به غرغراش در مورد یونگز گوش بدم. کمکم کنید

Nayeon:
اووووووووو🍵

Jimmy:
یئونی کدوم گورستونی؟

Nayeon:
زیبایی زمان میبره شیرینم

Nayeon:
حالا بهم بگو اونجا چه خبره

Jimmy:
وقتی رسیدم هیچکی که میشناختم اینجا نبود و پس این شلکی اینجا ایستاده بودم
👁👄👁

Jimmy:
تا اینکه هوبیو روی کاناپه دیدم ولی وقتی رفتم نزدیک تر دیدم یه دختری روی پاهاشه

Nayeon:
این هت...🤢

Jimmy:
ولی هیچکس دیگه ایو نمیشناختم پس نشستم کنارشون

Jimmy:
ظاهر هوبی جوری بود که انگار خلاص شده و در حالی که دختره رو نادیده میگرفت مشغول حرف زدن با من شد

Jimmy:
و یه جایی دختره عصبی شد و یهویی شروع به بوسیدنش کرد

Jimmy:
و اون اینطوری بود که....میتونی جا به جا شی؟ دارم با اون صحبت میکنم و دختره عصبی بود ولی تکون نخورد

Jimmy:
و بعد یونگی اومد داخل و یه جورایی هوبی واسه یه لحظه خفه خون گرفت

Nayeon:
🍵

Jimmy:
یونگی خیلی ناز به نظر میومد. موهاشو فر کرده بود و برای یه بارم که شده لباس اور سایز نپوشیده بود بلکه یه یه لباس ابریشمی سفید و یه چوکر ست با لباسش و جین زاپ دار پوشیده بود

Nayeon:
یونگی😍

Jimmy:
لنتی واقعا سلیقه خوبه

Nayeon:
آره. یونگی، هوبی، تی و کوک همشون نازن

Jimmy:
🗿🗿

Jimmy:
به هر حال. هوبی هنوزم به هیچی واکنش نشون نمیداد و خیال کردم داره یه فروپاشی کوچیکو میگذرونه

Jimmy:
ولی بعد

Nayeon:
بعد؟😌🍵

Jimmy:
بعد یاروی بی اهمیتو دید

Nayeon:
که کیه؟

Jimmy:
چانیول

Nayeon:
اونی که گند زد به فرشم😒😒

Jimmy:
آره همون

Jimmy:
و اون کمر یونگی رو نگه داشته بود که این به هوسوک کمک کرد تا عقلش برگرده سر جاش

Nayeon:
😌🍵

Jimmy:
و وقتی یونگز به هوبی نگاه کرد، هوبی دختره رو گرفت و بوسیدش

Jimmy:
دختره اینقدر خوشحال بود که رسما کامل سمتش چرخید و لگنشو روی بدنش میکشید

Jimmy:
اینطوری بودم که سلام؟ من هنوزم اینجام. میفهمم ما هممون دیک میخوایم ولی نه اینقدر عاجزانه

Nayeon:
دخترم فقط از شانس استفاده کرد😔 واسش احترام قائلم چون هت داشت نادیده اش میگرفت و بعد برای اینکه کاری کنه یونگی حسودی کنه ازش استفاده کرد

Jimmy:
که حقیقتا جواب داد چون یونگز وقتی این صحنه رو دید از حرکت ایستاد و چن مجبور شد قبل از اینکه دوباره راه بیفته تکونش بده

Nayeon:
عق فقط باهم بخوابید

Jimmy:
جدی نمیتونم بیشتر از این موافق باشم

Nayeon:
ذهنامون😍😍

Jimmy:
وقتی یونگز و چن از اتاق رفتن بیرون هوبی بوسیدن دختره رو تمام کرد و بهش گفت گورشو گم کنه

Jimmy:
دختره گفت..خیلی خب میرم جنیو میبوسم که بهم حس خوبی میده

Jimmy:
و هوبی گفت..خوش بگذره و دختره عصبی شد ولی رفت

Nayeon:
وایسا اون ملکه لیسا بود؟😍

Jimmy:
گمونم؟

Nayeon:
ذهنشو😍😍😍😍

Jimmy:
هوبی از اون موقع تا حالا غر زدنو تمام نکرده

Jimmy:
"جسارت این یارو رو. بهش گفتم از یونگی دور بمونه. ذهن لعنتیش چیشو متوجه نمیشه؟" جدا چند ثانیه پیش اینو گفت

Tea:
منفجر شد

Jimmy:
نیاشسنتاشت.نط. تو کجایی

Tea:
بیرون

Jimmy:
میخواید بیاید یا با هوبی گیر افتادم؟

Tea:
نمیدونم رفیق

Jimmy:
میدونید پاهای هوبی الان وسوه آمیز به نظر میان

Nayeon:
برو بشین رو پاش ملکه

Jimmy:
شاید بشینم

Tea:
حدس بزنید کی الان اومد داخل؟ خدای من ما

Jimmy:
عاااا

Nayeon:
جیمین ذهنتو😍😍😍

Jimmy:
میدونم مگه نه؟

Nayeon:
جونگی و من الان با نازترین زوج برخورد کردیم

Jimmy:
خدای من کی؟

Nayeon:
جینی و جونی

Jimmy:
عیووو

Nayeon:
داریم میایم

Jimmy:
بالاخره😍😍

Nayeon:
😍😍😍

****
سلام خوشگلا:)))
چطورید؟^^

Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian TranslateWhere stories live. Discover now