70🍭

269 75 11
                                    


Myjoonie:
جینیییییی

J:
جونیییییی

Myjoonie:
ملکه نایون فرستادم تا باهات صحبت کنم چون داره با بقیه فیلم بوهمن ریهاپسدی میبینه

J:
مجبور نیستی باهام حرف بزنی جونی برو فیلمو ببین

Myjoonie:
ولی میخوام باهات حرف بزنم

Myjoonie:
بعدم ما اونو باهم دیدیم

J:
ا-اه خب باشه

Myjoonie:
بهت گفت چیا شده؟🤩

J:
وقتی چن یه بطری شکوند حرفاشو قطع کرد

Myjoonie:
😮

Myjoonie:
خب بذار بهت بگم چیشده🤩

J:
باشه🤩

Myjoonie:
خب چن یه بطری آبجورو انداخت زمین

Myjoonie:
و بیشتر شیشه ها و آبجو روی دوست جونی بیچاره ام ریخت چون روی زمین نشسته بود

Myjoonie:
و تیکه های کوچیک شیشه رفت توی دستاش

J:
اه نه:(

Myjoonie:
و خدای من 🤩 وقتی این اتفاق افتاد هوبی دووید سمت یونگی و گفت "داری دستم میندازی چانیول؟"

Myjoonie:
و چانیول گفت سرت به کار خودت باشه هوسوک و شروع کرد از یونی معذرت خواستن و یونی اینطوری بود که مشکلی نیست میرم دستامو بشورم

Myjoonie:
و بعد هوبی گفت منم باهات میام و خدای من تمام مدت محتاطانه دستای یونگی رو نگه داشته بود

Myjoonie:
🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩
J:
عوووو شیدنتدستندتسید

Myjoonie:
و یونی گفت باشه ولی بعد چانی دستاشونو از هم جدا کرد و گفت میتونه مراقب یونی باشه و هوبی اینطوری بود که به اندازه ی کافی زحمت کشیدی و یونی گفت این اونقدرام جدی نیست و خودش میره دستاشو میشوره و لباسای تمیز گیر میاره و بعد هردوشون گفتن نه من کمکت میکنم

Myjoonie:
و بعد نایون نابغه گفت بس کنن چون داره عقلشو ازدست میده و خودش یونی رو برد دستاشو بشوره و بهش یکی از پلوور و شلوارک هاشو داد

J:
عق مامانمو استن میکنم

Myjoonie:
خدای من یونی توی پلوور سفید و شلوار آبیش خیلی نازه🤩🤩🤩🤩🤩🤩

J:
عیووو یونگییی😍😍😍

Myjoonie:
و بعد هوبی و چنی هردوشون بهش زل زده بودن

J:
طرف هوبیم

Myjoonie:
طرف چنیم. دوست جونیم توسط هوبی اذیت شده بود😔

J:
دوست جونی من احمق و نفهمه ولی به یونگی اهمیت میده

Myjoonie:
چرا نمیتونه بفهمه برای هم دیگه عالین و باهم قرار بذارن؟😔😔

Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian TranslateWhere stories live. Discover now