جیونگیون/جیمینJ:
جونگیBabygirl:
فلافیییییJ:
هنوز توی مهمونی ای؟Babygirl:
آرررررههه. توی آشپزخونه امBabygirl:
اینجا باحالهBabygirl:
مینام اینجاست🥰Babygirl:
شماها کجایید؟J:
جین،جونی، تی، کوک، جونی و من برگشتیمBabygirl:
هوبی و یونگز هنوز اینجان؟J:
نمیدونم. ندیدمشونBabygirl:
وایسا ببینم. چطوری رفتید؟J:
با ماشین جینBabygirl:
چطوری جا شدید؟J:
کوک روی پای تی نشستBabygirl:
عیووJ:
اصلا هوبی و یونگیو دیدی؟Babygirl:
نهههههBabygirl:
وایسا فکر کنم مرد کوچولو رو دیدمBabygirl:
اه خودشهBabygirl:
دنبال یه چیزی میگردهBabygirl:
منو دیدBabygirl:
داره میاد اینجاBabygirl:
واو واقعا کوچیکهBabygirl:
بهم گفت گم شده و نمیتونسته شماهارو پیدا کنJ:
عاJ:
هوبیو پیدا کنید و از اونجا بزنید بیرونBabygirl:
چطوری؟J:
یئونی ماشینشو گذاشت اونجاJ:
سوییچو گذاشت توی جیبتBabygirl:
بیبی من تقریبا مستمBabygirl:
نمیتونم رانندگی کنم:(J:
هم فکر کنم یونگیم مستهJ:
هوبی مست نیستJ:
اصلا مشروب نخوردBabygirl:
هنوز اینجاست؟J:
بهش پیام میدمBabygirl:
دوست دارمJ:
❤️-
J:
هوبیOomf:
جیمینJ:
توی مهمونی ای؟Oomf:
آره
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas