گروه خرابا
Jcock:
دانشگاه دو روز دیگه شروع میشه و میخوام بمیرمTea:
واقعا کی نمیخوادHoebi:
من نمیخوامHoebi:
میتونیم آدمای جدیدو ملاقات کنیم و حسابی حوصلم سر رفتهYoongi:
مگه هر پنج ثانیه یه بار در حال کردن یکی نیستیHoebi:
نظر یونگیو پرسیدم؟Yoongi:
گاییدمتJcock:
خفه شید
Jcock:
داشتم درباره ی اینکه واقعا میخوام بمیرم حرف میزدم. ممنونYoongi:
هیچکی اهمیت نمیدهJcock:
پس گورتو از اینجا گم کنYoongi:
:(Jcock:
نیتسیتی خیلی خب بمون😤😤Yoongi:
:]Tea:
جونگکوکJcock:
بله بیبی؟Tae:
میخوام بخورمت😔Jimmy:
😬😬😬Jcock:
فکر میکردم جیمین اونجاست (؟)Tae:
دیگه نیستJcock:
خب کی اصلا به تمیز کردن اتاق اهمیت میده🤠Jimmy:
تا وقتی گه کاریاتو تمیز نکردی پاتو از خوابگاه بیرون نمیذاری پسر فهمیدی؟Jcock:
هاها خیلی دیرهJimmy:
امشب قاتل میشم😤Namjohn:
آروم بگیر جیمینJinie🌻:
اوه سلام نامجونNamjohn:
ام سلام؟Jimmy:
یتتیناینتساسنJcock:
دوست پسرم از یه اتاق مهم ترهJimmy:
اگه هی این گه بازیو در بیاری اتاقمو عوض میکنمJcock:
بیاین واسه این دوستمون دعا کنیم😩🙏🏻Jimmy:
از اینکه یه هفته زودتر اومدم پشیمونمJimmy:
همتون خوشبختید که هم اتاقیای خوبی داریدNamjohn:
اوهوم من با دوست جونیم یونیم🤩Jinie🌻:
هوسوک خوبه ولی همش پسر میاره اینجا، لطفا کمکم کنید:(Hoebi:
خب تو باحال نیستی، هنوز هیچکسو نیاوردی:(Jinie🌻:
نمیخوام بیارمJimmy:
همه دلیلشو میدونن هوبیHoebi:
آره. ناراحت کنندستJinie🌻:
خفه خون بگیر😔Yoongi:
ناراحت کنندست؟
Yoongi:
همه هر موجود زنده ایو نمیکنن هوسوکHoebi:
برو دیک بخور و خفه بمیر یونگیYoongi:
گمشوJinie🌻:
یونگی گوشیشو کنار گذاشت، یه نفس عمیق کشید و گفت:"جانگ هوسوک میتونه بره خودشو بگاد."Hoebi:
اینجا همش داره بهم حمله میشه پس میرمYoongi:
پس خدافظJcock:
رفتن🤠🤠🤠****
با گروه خرابا اشنا شید:))
پسرا باهم توی واتس اپ گروه دارن، پس بیاید تظاهر کنیم شماره هاشون برای هم نمیفته:]
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas