اخطار: توی این چپتر یه عکس از شخصیتِ مومو هست که خب:] زشته:]
**Hoes
Jeongyeon:
زندگیم تمام شدهJimmy:
بیبی چیشده:(Jeongyeon:
فکر کنم ع*** شدمNamjohn:
خدای من🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩Jimmy:
نیستنزدتزنشسدمطدسمط طرف کیهههJeongyeon:
خب من و یونی توی پارک زیر درخت بودیم و مردمو قضاوت میکردیم که اون دختره رو دیدمNamjohn:
🤩🤩🤩Jeongyeon:
اون توی پارک بود و داشت روی زمین دنبال یه چیزی میگشت و دوستش پشت سرش بودJeongyeon:
خیلی خوشگل بودJimmy:
ندیطتزدطظطکنشظئطمسئ این خیلی کیوتهJinie🌻:
عااااJeongyeon:
به جایی که نشسته بودیم نزدیکتر شد و بهم نگاه کردJeongyeon:
و دید بهش زل زدمJeongyeon:
و لبخند زدNamjohn:
اهههه🤩🤩🤩🤩🤩Jeongyeon:
نمیتونستم نگاهمو بردارمJeongyeon:
بعد اومد نزدیک و ازم پرسید که این اطراف گلی دیدم یا نهJeongyeon:
حالا به عشق در نگاه اول باور دارمNamjohn:
خدای من🤩🤩🤩Jinie🌻:
بعدش چیشد؟Nayeon:
بعد بهش یه آبنبات داد ینستنآستنسایتنNayeon:
رسما این شکلی بود
👁👄👁🤲🏻🍭Jimmy:
ینتستنسشانی اه نهJeongyeon:
وحشت کرده بودمJeongyeon:
و بعد لبخند زد و ازم تشکر کرد و گفت به گشتن ادامه میدهTea:
مزدوج شییدNayeon:
خوب بود، به جز اینکه همراه مومو بودHoebi:
مومو😍😍😍😍😍😍😍Jimmy:
منظورت از مومو خوشگلترین دختر دانشگاهست؟Jeongyeon:
فکر میکردم من خوشگل ترینمJimmy:
نه تو زیباترینیJeongyeon:
عاااا بیبیJimmy:
دوست دارمJcock:
وایسا دارید در مورد مومو حرف میزنید؟Jcock:
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas