127🍭

125 41 8
                                    



Nayeon/Jin

J:
خب یه موقعیتی پیش اومده...

Mommy:
.....

J:
...........

Mommy:

J:میدونم میدونم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


J:
میدونم میدونم

Mommy:
من زدم بیرون

Mommy:
همین ده دقیقه پیش:)

J:
میدونم عزیزدلم😔

Mommy:
و چی گفتم؟

Mommy:
گفتم

Mommy:
وقتی نیستم کار های احمقانه نکنید

Mommy:
و بعد جونگی بهتون گفت دعوا یا چنین چیزی نکنید چون میخواد حضوری ببینتش

J:
خب......

Mommy:
چیشده؟:)

J:
درباره یونگی و هوبیه

Mommy:
..........

Mommy:
عملا پونزده دقیقه پیش هردوشون رو بغل کردم و هوبی دووید رفت یه سگ رو ناز کنه

J:
اره کرد

J:
و بعد سگه افتاد دنبالش

J:
و همه امون نادیده اش گرفتیم و برگشتیم به خوابگاه

J:
و هوبی الان اومد به اتاقم

J:
و داشت گریه میکرد

J:
به گمونم

Mommy:
چی

Mommy:
منظورت از گمون کنی چیه؟؟

J:
چون داشت گریه میکرد و بعد داشت میخندید

Mommy:
مـ

J:
و بعد جونی بهش گفت بشینه پیشمون

J:
و نشست

J:
و بعد داشت لبخند میزد

J:
بدون اینکه چیزی بگه

Mommy:
حالش خوبه؟

J:
نه

Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian TranslateWhere stories live. Discover now