[دو روز قبل از کریسمس]Hoseokie:
این تحقیرآمیزهY:
???Hoseokie:
الان عر میزنمHoseokie:
از خجالتY:
چراHoseokie:
داشتم توی پیام هامون میگشتمHoseokie:
و....Hoseokie:
Y:
... و؟؟Hoseokie:
یعنی همه چیز شروع شد چون یه یارویی بهم شماره ی اشتباهی دادHoseokie:
و از بین تمام آدم های توی کره شماره ی تو از آب در اومدY:
اساسا آره...Hoseokie:
و خدای منHoseokie:
ببینHoseokie:
واقعا مکالمه رو این شکلی شروع کردم🤡🤡🤡Y:
اونقدرام بد نبودHoseokie:
ما-Hoseokie:
میرم از خجالت بمیرم خدافظY:
اه باشه-
Hoseokie:
خیلی خب شوگا چه کوفتیهY:
??Hoseokie:
این لقب از کجا اومدهY:
مامان بزرگم شوگا صدام میکرد چون نمیتونست کلمه ی شوگر رو به خوبی تلفظ کنهHoseokie:
اهHoseokie:
لنتی میخواستم مسخره ات کنم ولی این نازهY:
ایHoseokie:
خدافظ😤Y:
اه خدافظ؟-
Hoseokie:
لنتی واقعا قبلا باهم بدجنس بودیمHoseokie:
یعنی حتی گفتم ازت متنفرم ولی هیچوقت ازت متنفر نبودمY:
منم هیچوقت ازت متنفر نبودمHoseokie:
تو بدجنس بودی:(
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas