[چهار روز قبل از کریسمس]Hoseokie:
😠Y:
اهه سلام؟Hoseokie:
سلام😠Y:
حالت چطوره سوکی؟Hoseokie:
خوب😠Y:
مطمئنی؟Hoseokie:
بله😠😠😠Y:
باشهHoseokie:
😠😠😠😠Y:
خب...Hoseokie:
😠😠😠😠😠😠😠Y:
ام؟Hoseokie:
😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠Y:
چیزی لازم داری؟💕Hoseokie:
هنوزم از دستت عصبانیم😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠Y:
اره مـ...متوجه شدمHoseokie:
خب؟😠😠😠😠😠😠😠😠😠Y:
؟؟Hoseokie:
😠😠😠😠😠😠😠😠😠بهم میگی حالت چطوره؟😠😠😠😠😠Y:
اهY:
خوبم..Hoseokie:
تنها میخوابی؟Hoseokie:
اه ببخشید منظورم این بود کهHoseokie:
تنها میخوابی؟😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠😠Y:
نه یونجی اینجاستY:
گفت مثل وقتی که نوجوون بودیم پیشم میخوابهHoseokie:
اه باشه😠😠😠Hoseokie:
باید بهش بگی که احتمالا یه وقتی در طول شب از خواب بیدار میشی😠😠Hoseokie:
و باید بهت اطمینان بده که هیچی اونجا نیست😠Hoseokie:
و هیچکس قرار نیست بهت صدمه بزنهHoseokie:
و باید صبورم باشهHoseokie:
و باید به آرومی کمرت رو ناز کهHoseokie:
یا موهات روHoseokie:
و باید تا وقتی دوباره خوابت ببره همه ی این کار ها رو انجام بدهY:
اهHoseokie:
😠😠😠😠😠**Y:
درستهY:
اوهوم بهش میگمHoseokie:
باشه😠😠😠Y:
تو چی سوکی؟Hoseokie:
من چی؟😠😠😠Y:
تو چطوری میخوابی؟
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas