Y:
کیY:
سووووکیHoseokie:
؟؟Y:
سلام سلام سلام☺️Y:
دلم برات تنگ شدههههه:(Hoseokie:
چرا انگاری مستی؟Y:
☺️🤭🤭Hoseokie:
چیشده؟Y:
خببببببببببY:
با دوستِ جدیدمم☺️Hoseokie:
دوست جدیدت؟Y:
اوهومممHoseokie:
.............Y:
☺️Hoseokie:
یک ساعت پیش از اونجا زدم بیرون....Y:
میدونم☺️Hoseokie:
و بهت گفتم باید توی این کلاس شرکت کنم تا پاس شمHoseokie:
و ازت پرسیدم با چند ساعت تنها بودن مشکلی داری یا نهY:
یادمه☺️Y:
و تنهایی اینجا مشکلی نداشتمY:
ولی بعد یه تقه به در خوردY:
پس بازش کردمY:
و یه دختری پشت در بودHoseokie:
؟؟Y:
یه دخترِ لختHoseokie:
؟؟؟؟؟؟؟؟؟Y:
و من دعوتش کردم بیاد داخلHoseokie:
داری جدی میگی؟Y:
اوعوووموم بهم یه نوشیدنی داد که طعم توت فرنگی میدادY:
و حالا داریم باهم گپ میزنیمHoseokie:
یونگی.Y:
😮Y:
:(Hoseokie:
فقط بهت یه چیز گفتم:)Y:
بهم نگو یونگی:(Hoseokie:
بهت گفتم در رو اگر من یا دوستامون پشتش نبودیم برای کسی باز نکنHoseokie:
و تو چی گفتی؟Y:
گفتم باشه☺️Hoseokie:
و چیکار کردی؟Y:
..... در رو روی یکی باز کردم که تو یا دوستامون نیستید:(Hoseokie:
خدای منY:
واایسساا اون خوبه:(Y:
از وقتی اومده اینجا لپ هام رو میکشه
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas