Thatboy🌹:
وایسا ببینمY:
???Thatboy🌹:
تو الانY:
هوسوک سه صبحهThatboy🌹:
منو دیدیThatboy🌹:
که نشسته بودمThatboy🌹:
خدای من خدای من خدای منThatboy🌹:
تو توی دانشگاه منیY:
گندش بزننThatboy🌹:
کی هستی؟Y:
اممممم فقط یه شخصیThatboy🌹:
تبسسیزتنسطستسز توی دانشگاهمی خدایا منننThatboy🌹:
اسمت چیهThatboy🌹:
اسم واقعیY:
سوال خوبیهY:
اعThatboy🌹:
چرا اسمتو بهم نمیگی؟Thatboy🌹:
خجالتی ای؟Thatboy🌹:
عووووووووووY:
یه جورایی؟Thatboy🌹:
میتونیم دوست باشیمThatboy🌹:
و میتونیم باهم بخوابیمY:
ووووو دوباره شروع شدThatboy🌹:
پس تو جذابیThatboy🌹:
اینجا همه جذابنThatboy🌹:
ینتشساتنانتیاسنتY:
به گمونم؟Thatboy🌹:
یونگیو میشناسی؟Y:
یه جوراییThatboy🌹:
جیمین؟Y:
آرهY:
یعنی، آدمای زیادیو اینجا میشناسمThatboy🌹:
واسه حرف زدن راحت ترهThatboy🌹:
به نظرت جیمین جذابه؟Y:
اممممY:
صادقانه آرهThatboy🌹:
درستهThatboy🌹:
یونگی؟Y:
؟؟؟؟Thatboy🌹:
به نظرت یونگی جذابه؟Y:
اوهY:
ام نمیدوونمThatboy🌹:
به نظرم نازهY:
هست؟Thatboy🌹:
آره مثلا چشمای کوچیک و بامزه داره و بینی کوچیک و بامزه و لبای کوچیک و نازY:
اهY:
ممنونمY:
مرسی که بهم گفتیThatboy🌹:
من چی؟Y:
تو خوبیThatboy🌹:
سنیتنتنشسدتنشظ من خوبمY:
اره. بامزه ایY:
و چشماتو دوس دارمThatboy🌹:
چشمامو دوس داری؟Y:
و لبخندتوThatboy🌹:
اوکیییی تمامش کن ذوب شدمممY:
و چالات پرستیدنینThatboy🌹:
سعی دارم نخندم چون بعد یارو فکر میکنه ازش خوشم نمیادY:
یارو؟Thatboy🌹:
پسری که باهاشمThatboy🌹:
کسل کنندستThatboy🌹:
الان ده دقیقه است داره گردنمو میبوسهY:
واقعا داری همزمان یکیو میبوسی و با من حرف میزنی؟Thatboy🌹:
آره😃Y:
منY:
:(Y:
به گمونم الان سرت شلوغهThatboy🌹:
نه تو از اون بهتری هیچوقت حوصلمو سر نمیبریY:
باید برمY:
نباید مزاحمت شمThatboy🌹:
وایسا ولم نکنY:
بایThatboy🌹:
:(***
کاش هوسوک دو دقیقه با کسی نریزه رو هم و بذاره بچم ذوقشو بکنه:]
YOU ARE READING
Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian Translate
Fanfictionیونگی و هوسوک از هم متنفرن. واقعا متنفرن. تا زمانی که یونگی پیام ناشناسی دریافت میکنه. -- ꨄ ☼☽ نام: رنگین کمان بی رنگ ☼☽ کاپل: سپ. نامجین. ویمینکوک ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، انگست ☼☽writer: @sunkltten ☼☽cover by: @im_jonas