58🍭

319 93 19
                                    

H:
جین

H:
کمک

Bigbaby:
چیشده؟

H:
فکر کنم

H:
نه چنین فکری نمیکنم

H:
ولی یه جورایی

H:
ام

H:
کمک

Bigbaby:
در مورد یونگیه؟

H:
نههه

H:
نه

H:
نیست...

Bigbaby:
...

H:
خدای من هست کمکم کن

Bigbaby:
اه نه، چیکار کردی؟😔

H:
خب

H:
شب گذشته

H:
بیرون بودم

H:
اتفاقات گندی پیش اومد

H:
برگشتم

H:
یونگی اومد توی تختم

H:
گفت تختش راحت نیست

H:
سرشو گذاشت روی سینم

Bigbaby:
ینمسشطظتنمستظنمیتسمنتظسنمتنستیمن

H:
حالا که بهش فکر میکردم اصلا چطوری بیدار بود...؟

Bigbaby:

H:
رسما دم صبح بود

Bigbaby:
شاید نمیتونست بخوابه؟

H:
شاید............

H:
به هر حال

Bigbaby:
بعد چیشد

H:
بعد من... خوابیدم

H:
ینی واقعا خوابیدم

H:
و برای ده ساعت

H:
ده

H:
ده ساعت

Bigbaby:
اما مگه خوابیدن واست سخت نیست؟

Bigbaby:
اگر درست یادم باشه حتی به زور چهار ساعت میخوابیدی

H:
ب ل ه

H:
ب ل ه

H:
و خدارو شکر یکشنبه است و کلاسی ندارم

H:
نیم ساعت پیش بیدار شدم

Colorless Rainbow ~|| Hopegi/Namjin/Vminkook Au Persian TranslateWhere stories live. Discover now