وقتی قبل از خواب گفتم که میخوام تا ظهرِ روز تعطیل بخوابم، اصلا و ابدا شوخی نداشتم ولی وقتی ساعت ده صبح در خونه به صدا دراومد فهمیدم چقدر کارما شوخی های کثیفی داره!
با هزار بدبختی و چشم های نیمه باز باکسر و شلوارم رو پیدا کردم و بعد از پوشوندن بدن لخت لب اردکی بلوندم با ملحفه های آبی اقیانوسی تخت و باز کردن در، با مادر اعظم موچی ها مواجه شدم.
ESTÀS LLEGINT
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...