وقتی بحث از پارتنر جشن فارغ التحصیلی شد، چشم هام با چشم های جادوییش تلاقی خوردن.
گونه های توپرش صورتی شدن و به سرعت صورتش رو و حتی جهت بدنش رو به طرف سر جهیزیه اش برگردوند!
فکر کنم داره یه اتفاق هایی می افته!
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 73
وقتی بحث از پارتنر جشن فارغ التحصیلی شد، چشم هام با چشم های جادوییش تلاقی خوردن.
گونه های توپرش صورتی شدن و به سرعت صورتش رو و حتی جهت بدنش رو به طرف سر جهیزیه اش برگردوند!
فکر کنم داره یه اتفاق هایی می افته!