وقتی فهمید که خانواده ام در مورد گرایشم خبری ندارن و بهجاش مینِ بزرگ میدونه انقدر تعجبش کیوت بود که محکم تو بغلم چلوندمش به قدری که صدای اعتراضش بلند شد!
وقتی هم که فهمید شرط قبول کل وراثت مینِ بزرگ از طرف من، حمایت کردن من و پارتنرم هست دیگه به اعتراضش هم توجه نکردم و تا جایی که زور داشتم بین بازوهام فشارش دادم.
لعنتی نباید انقدر کیوت تعجب کنه!!
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fan fikcia《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...