هارو کوچولوم، مربای زندگیم، امروز حرف زد!
اولش پَع پَع میگفت و ما فکر میکردیم به خاطر برنامه کودکی که توش صدای حیوانات رو یاد میده و هر روز بهش نگاه میکنه هست و داره صدای گوسفند درمیاره، اما بعد متوجه شدیم داره ( پاپا ) میگه!
اشکال نداره جیمین شی! میتونی ابروهات رو برام بالا بندازی، منم هانی خودم رو دارم که قراره اولین کلمه اش ددی باشه!
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...