بعد از شش سال رابطه وقتی جلوی پاهاش توی ساحل کالیفرنیا زانو زده و جعبه حلقه به دست بودم، بازم هم استرس گرفتم!
بعد از غرغرهای لب اردکیم که به خاطر لفت دادنم سَر سُر دادن حلقه به انگشتِ حلقه کیوتش بود، به دریا پرتش کردم و تا کامل موش آب کشیده نشیدم، نذاشتم فرار کنه!
اولین حلقه ازدواج موچیِ نمکیم توی دریا گم شد!! ( X_X)
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...