وقتی مینِ بزرگ متوجه فرزند پسری که در حال رشد هست و به زودی به دنیا میاد، شد سند یکی از هتل های توی بوسانش رو برای ابراز خوشحالیش از نتیجهی پسری که بهش دادم به اسمم زد تا وقتی به سن قانونی رسید به پسرم بدم!
پدر و مادرم که حدود پنج سالی میشه فقط توی مهمونی های کاری باهاشون ملاقات دارم با بهت به نوه دار شدنشون نگاه میکردن.
من الان یه خانواده بزرگ دارم!
خانواده ای که با هیچ چیزی عوضشون نمیکنم.
KAMU SEDANG MEMBACA
Carrot & Mint
Fiksi Penggemar《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...