حلقه دست هام رو دور کمر همچنان باریک و ظریفش بیشتر کردم.
از پشت به بدن گرمش تکیه داده و روی نرمه گوشِ مملو از عطر هلوییش زمزمه کردم.
(( میدونی؟ ))
( میدونم! )
هیچ وقت قرار نیست طعم لب های اردکیت از حافظه چشاییم پاک بشن، مین جیمین!
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 167 [Last part]
حلقه دست هام رو دور کمر همچنان باریک و ظریفش بیشتر کردم.
از پشت به بدن گرمش تکیه داده و روی نرمه گوشِ مملو از عطر هلوییش زمزمه کردم.
(( میدونی؟ ))
( میدونم! )
هیچ وقت قرار نیست طعم لب های اردکیت از حافظه چشاییم پاک بشن، مین جیمین!