وقتی بعد از تذکر جانانه پدر و مادرش بغ کرده روی مبل نشست، نتونستم طاقت بیارم و لپش رو محکم کشیدم.
چشم غره غلیظی که بهم حواله میکرد با دیدن لبخند بزرگ روی لب هام وسط راه متوقف شد و بی صدا لب زد.
( ببخشید! )
چجوری تا حالا نچلوندمش؟
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 62
وقتی بعد از تذکر جانانه پدر و مادرش بغ کرده روی مبل نشست، نتونستم طاقت بیارم و لپش رو محکم کشیدم.
چشم غره غلیظی که بهم حواله میکرد با دیدن لبخند بزرگ روی لب هام وسط راه متوقف شد و بی صدا لب زد.
( ببخشید! )
چجوری تا حالا نچلوندمش؟