Pretty Hurts [Harry Styles]

Galing kay sheida_stories

48.3K 4.4K 117

"...من تنها بودم،توی حصاری که واسه خودم ساخته بودم زندانی شدم،وابسته به خودکشی بودم،من افسرده شدم،احساس افتضا... Higit pa

part 1
part 2
part 3
part 4
part 5
part6
part 7
part 8
part 9
part 10
part 11
part 12
part 13
part14
part 15
part 16
part 17
part 18
part 19
part 20
part 21
part 22
part 23
part 24
part 25
part 26
part 27
part 28
part 29
part 30
part 31
part 32
part 33
part 34
part 35
part 36
part 38
part 39
part 40
part 41
part 42
part 43
part 44
part 45
part 46
part 47
part 48
part 49
part 50
part 51
part 52
part 53
part 54
part 55
part 56
part 57
part 58
part 59
part 60
part 61
part 62
part 63
part 64
part 65
part 66
part 67
part 68
part 69
part 70
part 71
part 72
part 73
part 74
part 75
part 76
part 77
part 78
part 79
part 80
part 81
part 82
part 83
part 84
part 85
part 86
last part/87

part 37

506 45 0
Galing kay sheida_stories

سرمو انداختم پایین و ساکت موندم و لیام حرفاشو شروع کرد.
_امیلی من میخوام بهت یه اطمینان قوی بدم ، همیشه از طرز نگاهت معلوم بود که خودتو مقصر میدونی و عذاب وجدان داری،با اینکه هیچ چیز حتی تقصیر تو‌هم نبوده،ولی من میخوام اینو بهت بگم که...خب راستش آره،اولش ازت عصبانی بودم ،اگه اون دوست پسر یه روزت نبود،اون اتفاقا نمی افتاد،ولی بعدش که یکم فکر کردم،واقعیت رو دیدم،فهمیدم که هیچ کدوم از اون اتفاقا تقصیر تو نبود.خب الان از یه نظر ناراحتم ،چون الن خیلی اذیت شد،خیی درد کشید ،ولی از طرف دیگه واقعا خوش حالم که اون اتفاق افتاد،خب اگه اونجوری نمیشد،من از الن جدا نمیشدم و سوفیا رو نداشتم،تا قبل از اینکه سوفیا رو ببینم فکر میکردم همیشه با تمام وجودم عاشق الن بودم ولی وقتی با سوفیا آشنا ،متوجه این شدم
که هیچوقت اونجوری که سوفیا رو دوست دارم اونو دوست نداشتم،میتونم بگم من از اون دختر فقط خوشم میومد ولی با تمام قلبم عاشق سوفیا هستم و اینو هم بدون که تو ،توی این ماجرا هیچ نقشی نداشتی پس دلیلی نداره من ازت ناراحت باشم یا حتی نبخشمت.
لیام با تمام کلماتظ خیالمو زتحت کرد،یکی‌از دردهای بی درمونمو درمون کردو من میتونم یه دلیل واسه لبخند زدن داشته باشم.
_لیام!واقعا ازت ممنونم ،نمیدونم چی بگم!فقط خیلی متشکرم.
_نیازی به‌تشکر نیست.
یه لبخند کوتاه زدم و سرمو انداختم پایین.
_لیام؟چه بلایی سر الن اومد؟
با این حرفم لبخند شادی از‌روی صورت لیام محو شد و با چشمای متأسف نگاهم کرد.
_الن...خب...راستش...
یه سکوت طولانی بینمون جریان داره که داره با تک تک لحظه‌هاش منو میکشه.
_بعد از اینکه تو رفتی تا چند ماه ، ویلیام تو‌همون حالت بود،خیلی ناراحت بود.تا اینکه...یه روز ویلیام و الن میخواستند با هم حرف بزنند و ‌میرن یه جای خلوت...خب ما دقیقا نمیدونیم چی شد ولی فداش خبر دادن که الن...الن...که ت
الن دیگه بینمون نیست،اون مرده بود.
اوه خدای من ... الن ...همون دختر خوب و شیطون،من نمیتونم کلمه ها رو پیدا کنم،من الان چی باید بگم؟دوباره همون حس آشنا وجودمو پر کرد،انگار که امیدواری های لیام رو فراموش کرده بودم،دوباره حس گناه،حس عذاب،من نمیتونم...این خیلی زیاده...

Ipagpatuloy ang Pagbabasa

Magugustuhan mo rin

31.2K 7.7K 46
TRUE HEIR وارث حقیقی 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑪𝒉𝒂𝒏𝑩𝒂𝒆𝒌_𝑯𝒖𝒏𝑯𝒂𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: angst / romance / mystery / smut / rough سال ۱۹۴۰ زمانی که ژاپنی ها کشو...
109K 11.4K 34
▪︎شکلات تلخ▪︎ رئیس جئون از دستیار دست و پاچلفتیش ناراضیه اما چی میشه که یه شب اون رو دوست پسر خودش معرفی کنه؟ _راستی این مردی که همراهته کیه جونگکوک...
110K 19.7K 19
[Completed] با اطمینان بدن تهیونگ رو محکم به خودش فشرد و عطر تنشو رو نفس کشید. نباید می ذاشت تهیونگ رازشو بفهمه و ترکش کنه. آره. این هرگز قرار نبود ب...
2.8K 368 17
* من با اختلال ها و نقص هام توصيف نشدم ، بلكه اين زنده موندن و پيروز شدن بر مشكلاتمه كه من رو توصيف ميكنه * [Persian Translation] (Harry Styles A...