Pretty Hurts [Harry Styles]

By sheida_stories

48.3K 4.4K 117

"...من تنها بودم،توی حصاری که واسه خودم ساخته بودم زندانی شدم،وابسته به خودکشی بودم،من افسرده شدم،احساس افتضا... More

part 1
part 2
part 3
part 4
part 5
part6
part 7
part 8
part 9
part 10
part 11
part 12
part 13
part14
part 15
part 16
part 17
part 18
part 20
part 21
part 22
part 23
part 24
part 25
part 26
part 27
part 28
part 29
part 30
part 31
part 32
part 33
part 34
part 35
part 36
part 37
part 38
part 39
part 40
part 41
part 42
part 43
part 44
part 45
part 46
part 47
part 48
part 49
part 50
part 51
part 52
part 53
part 54
part 55
part 56
part 57
part 58
part 59
part 60
part 61
part 62
part 63
part 64
part 65
part 66
part 67
part 68
part 69
part 70
part 71
part 72
part 73
part 74
part 75
part 76
part 77
part 78
part 79
part 80
part 81
part 82
part 83
part 84
part 85
part 86
last part/87

part 19

722 75 0
By sheida_stories

*فلش بک*
_ویلیام...
با صدای خفیفی اسمشو زمزمه کردم.
هنوز یه طرف صورتم بخاطر دست سنگینش میسوخت.
دندوناشو محکم رو هم فشار میداد و دستاشو از عصبانیت مشت کرده بود.
دقیقا مثل یه مجسمه بی حرکت وایستاده بودم.
سرشو آروم نزدیک صورتم کرد و برد کنار گوشم و یه چیزایی زمزمه کرد.
_امیلی.....فکر کردی کی هستی؟خودتو زیاد دست بالا نگیر،تو یه دختر کوچولوی ساده و احمقی که با چند تا کلمه کوچولو رام میشه...خیلی زیادی روتو زیاد کردی،اگه من جات بودم با دم شیر بازی نمیکردم ولی حالا که خودتو انداختی تو بازی ، خودتو خوب آماده کن چون یه بازی غول آسا در پیش داریم.
آروم و بی صدا گریه میکردم.
بارون اشکهام صورتمو غرق کرده بود.
آروم سرشو عقب برد و مستقیم تو چشمام نگاه کرد.
یه لبخند مرموز و یه چشمک زد.
خیلی آهسته دور شد.
اینقد دور شد که دیگه چشام نمیدیدش.
افتادم رو زمین و صدای هق هقم تا آسمون رفت...
دیگه جونی واسم نمونده بود....
چرا؟!؟؟؟
چرا من؟!!؟!
چقد دوست دارم همه ی اینا یه خواب باشه و وقتی بیدار میشم دوباره همون صورت مهربون ویل رو ببینم.
خدایا!!!!
دوباره نه !!!!
دوباره دردسر!!!....
.
.
.
.
.
چشامو که باز کردم.
اتفاقای دیشب رو یبار با خودم مرور کردم.
بدترین روزی که داشتم...
نمیدونم چجوری و با چه حالی خودمو رسوندم خونه.
از خونه فقط چهره ی نگران مامانم و دلداری های دلسوزانش یادم میاد.
اینکه میگفت چرا دیر اومدی و به همه جا زنگ زده تا بفهمه کجام ولی خبری نبوده.
°تو یه دختر ساده و احمقی...°
°یه بازی غول آسا در پیش داریم°
صدای ویلیام همش تو گوشم میپیچید گوشامو محکم گرفتم تا صداشو نشنوم ولی صداش از سرم بیرون نمیرفت...

Continue Reading

You'll Also Like

4.3K 523 4
"از اینجا که نگاه می‌کنی،همه چیز آروم و زیبا کنار هم قرار گرفته،از این بالا همه چی سر جاشه،ولی از نزدیک،هیچی سر جاش نیست؛از دور همه چی عالی به نظر می...
137K 21.8K 62
کاپل: کوکمین . . . . ژانر : عاشقانه ، مثبت هجده ، امپرگ ، امگاورس ، درام ، خانوادگی ( اس*مات مثبت ???? داره ) #kookmin: #1 #jimin: #4 # امگاورس: #۱۰...
17K 2K 9
پس از مرگ خانواده‌ی جئون، سرپرستی جونگ‌کوک یتیم رو عموش کیم تهیونگ قبول میکنه و توی پر قو بزرگش میکنه... اما چی میشه اگه جونگ کوک سعی در اغوا کردن ع...
126K 14.7K 34
"احمق تو پسرعمه‌ی منی!" "ولی هیچ پسردایی‌ای زبونشو تو حلق پسرعمه‌ش فرو نمی‌کنه، هیچ پسردایی لعنتی‌ای نمی‌تونه تو همون حرکت اول نقطه‌ی فاکینگ لذت پسرع...