Pretty Hurts [Harry Styles]

By sheida_stories

48.3K 4.4K 117

"...من تنها بودم،توی حصاری که واسه خودم ساخته بودم زندانی شدم،وابسته به خودکشی بودم،من افسرده شدم،احساس افتضا... More

part 1
part 2
part 3
part 4
part 5
part6
part 7
part 8
part 9
part 11
part 12
part 13
part14
part 15
part 16
part 17
part 18
part 19
part 20
part 21
part 22
part 23
part 24
part 25
part 26
part 27
part 28
part 29
part 30
part 31
part 32
part 33
part 34
part 35
part 36
part 37
part 38
part 39
part 40
part 41
part 42
part 43
part 44
part 45
part 46
part 47
part 48
part 49
part 50
part 51
part 52
part 53
part 54
part 55
part 56
part 57
part 58
part 59
part 60
part 61
part 62
part 63
part 64
part 65
part 66
part 67
part 68
part 69
part 70
part 71
part 72
part 73
part 74
part 75
part 76
part 77
part 78
part 79
part 80
part 81
part 82
part 83
part 84
part 85
part 86
last part/87

part 10

788 80 0
By sheida_stories

|داستان از نگاه امیلی|
یه نگاه به دستام کردم.
یه نگاه به صورتش.
خدایا.
من چیکار کردم؟
به چشمای متعجبش خیره شدم.
تازه متوجه شدم چشماش چه رنگی بود.
اونم همونجوری شک زده با چشمای یاقوتیش تو چشمام نگاه کرد.
دستام میلرزید.
پاهام سست شده بود.
دیگه نمیتونستم وایستم.
دستشو بالا آورد و روی صورتش گذاشت و این باعث شد بیشتر پشیمون بشم و خجالت بکشم.
سریع حرکت کردم.
کیف و کتابمو برداشتم و با قدم های بزرگ شروع به راه رفتن کردم.
فقط میخواستم از اونجا دور بشم.
بعد چند دقیقه خودمو تو محوطه ی دبیرستان پیدا کردم.
مستقیم رفتم تو کلاس.
دو نفر بیشتر تو کلاس نبودند.
رو یکی از صندلی های گوشه ی کلاس نشستم و از تو‌کیفم،کتابمو بیرون آوردم.
فکر کردم.
درباره ی جزییات.
هیچ چیز و‌همه چیز.
درباره اون سیلی ،منو یاده چیزی مینداخت.
همونی که حدود دو سال پیش یه ضربه‌ی بزرگ دیگه بهم زده بود.
همونی که مثل یک خنجر تا ته قلبم فرورفته بود و زخم عمیقی به جا گذاشته بود.
اینبار هم دوباره همون اتفاق افتاد.
دوباره یکی اینجا شکسته شد.
دوباره یکی اذیت شد.
دوباره تکه های قلب یکی رو زمین به هزار تکه تقسیم شد.
ولی اینبار یه تفاوت بزرگی داشت.
اون کاری رو که همیشه میترسیدم انجام بدم رو انجام دادم.
اونجوری که شکسته شده بودم،یکی دیگرو هم خرد کردم....

Continue Reading

You'll Also Like

117K 11.9K 35
▪︎شکلات تلخ▪︎ رئیس جئون از دستیار دست و پاچلفتیش ناراضیه اما چی میشه که یه شب اون رو دوست پسر خودش معرفی کنه؟ _راستی این مردی که همراهته کیه جونگکوک...
83.4K 10.2K 16
[complete] - آخه چرا باید جفت من یه پیرمرد پلاسیده باشه. آلفا پسر کوچکتر رو بین خودش و میز کارش قفل می‌کنه و با پوزخند میگه: بابات پیره بچه جون! «اله...
25.1K 3.5K 49
کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : هوپمین، نامجین ژانر : رومنس، انگست، اسمات، یکم خشن، هایبرید NOVA-NE × جونگی گول میده ملاگب ببلی باشه، تولوهدا بابایی ...
True heir By Via

Fanfiction

35.9K 8.7K 48
TRUE HEIR وارث حقیقی 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑪𝒉𝒂𝒏𝑩𝒂𝒆𝒌_𝑯𝒖𝒏𝑯𝒂𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: angst / romance / mystery / smut / rough سال ۱۹۴۰ زمانی که ژاپنی ها کشو...