"part 13"

2.6K 501 812
                                    


پکی عمیق از سیگار کلاسیک و در عین حال گرون قیمتی که از نیک قرض گرفته بود زد...درسته قرض!

لویی به نیک قول داد که یه روزی دوباره با هم سیگار میکشن البته اینبار مهمون لویی!اون دوست نداشت منتی سرش باشه.
حتی اگه اون یه سیگار باشه!

نیک نگاهی به لویی که خیلی زود خودش رو به سیگاری که تاحالا حتی به چشم ندیده بود عادت داده بود انداخت و فندک نقره ای رنگش رو به سیگار لای لب های گوشتیش نزدیک کرد.

فضای سبزی که مخصوص بچه ها ساخته شده بود و میشد اسم پارک رو براش مناسب دونست، خالی از هر فردی بود و این خلوتی فضای ساکت و خوشایندی رو برای دو پسر ساخته بود.

_رفیق زینی؟

لویی که یادش نمیومد به اون پسر گرم،درباره ی زین یا خودش چیزی گفته باشه سرش رو سمت نیک چرخوند و اروم تکونش داد.

+اون بهترین رفیق دنیاس!

_نیک...

خودش رو معرفی کرد و به روبرو اش خیره شد.

درواقع نیک نه قصد داشت با اون پسر بحث کنه و نه قصد داشت زیادی باهاش صمیمی شه فقط میخواست کمی...شاید فقط یکم درمورد این خونواده ی عجیب ازش بپرسه!
از کجا معلوم که دوست دخترش دوباره بهش دروغ نگفته باشه؟
البته نمیتونیم از علاقه ای که به رفتار و نوع حرف زدن اون پسر داره بگذریم!

لویی تک نگاهی به نیمرخ بی نقص نیک انداخت و دوباره پکی از سیگار خوش طمع و بو گرفت.

+لویی.

_تامی صدات میکنم!

بعد از باز دم دود خاکستری با نیشخند به لویی که هنوزم به روبرو اش خیره بود گفت و پکی دیگه ای زد.

لویی که به احساس شوخ طبعی نیک پی برده بود زیر چشم به اون پسر نگاهی انداخت و با چشم غره ای نگاه رو به روبرو اش برگردوند.

اون پسر پررویی بود و این مثل روز روشن بود!
اون نگفت:"میتونم تامی صدات کنم؟" اون گفت که:"تامی صدات میکنم"!

+حالا هر چی!خایه مال جاناتانی یا دختراش؟

لویی با لحن تمسخر امیزی گفت و لبخندی که بیشتر به کجخند شباهت داشت رو روی لب های براقش ساخت.

اخم محو پسر موهویجی پررنگ تر و با تشر به لویی خیره شد.چرا این پسره اینقدر بی ادب و تند بود؟

ولی فعلا وقت دعوا نبود باید درمورد این خونواده ی عجیب و غریب بفهمه!
نیک باید خو‌نسردیش رو حفظ کنه مگه نه؟

_میدونی...به تو ربطی نداره ولی حوصله ی بحثای بچگونه ندارم پس...دوست پسر رایلیم!

و بعد از لبخند فیکی روش رو برگردوند.

_پس هردوتاش.

+چی؟

نیک با قیافه ی سوالی به ابی های شیطونه لویی خیره شد.

NOBODY [Z.M] [L.S] [Completed]Where stories live. Discover now