Y:
کی
Y:
سووووکی
Hoseokie:
؟؟
Y:
سلام سلام سلام☺️
Y:
دلم برات تنگ شدههههه:(
Hoseokie:
چرا انگاری مستی؟
Y:
☺️🤭🤭
Hoseokie:
چیشده؟
Y:
خبببببببببب
Y:
با دوستِ جدیدمم☺️
Hoseokie:
دوست جدیدت؟
Y:
اوهوممم
Hoseokie:
.............
Y:
☺️
Hoseokie:
یک ساعت پیش از اونجا زدم بیرون....
Y:
میدونم☺️
Hoseokie:
و بهت گفتم باید توی این کلاس شرکت کنم تا پاس شم
Hoseokie:
و ازت پرسیدم با چند ساعت تنها بودن مشکلی داری یا نه
Y:
یادمه☺️
Y:
و تنهایی اینجا مشکلی نداشتم
Y:
ولی بعد یه تقه به در خورد
Y:
پس بازش کردم
Y:
و یه دختری پشت در بود
Hoseokie:
؟؟
Y:
یه دخترِ لخت
Hoseokie:
؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Y:
و من دعوتش کردم بیاد داخل
Hoseokie:
داری جدی میگی؟
Y:
اوعوووموم بهم یه نوشیدنی داد که طعم توت فرنگی میداد
Y:
و حالا داریم باهم گپ میزنیم
Hoseokie:
یونگی.
Y:
😮
Y:
:(
Hoseokie:
فقط بهت یه چیز گفتم:)
Y:
بهم نگو یونگی:(
Hoseokie:
بهت گفتم در رو اگر من یا دوستامون پشتش نبودیم برای کسی باز نکن
Hoseokie:
و تو چی گفتی؟
Y:
گفتم باشه☺️
Hoseokie:
و چیکار کردی؟
Y:
..... در رو روی یکی باز کردم که تو یا دوستامون نیستید:(
Hoseokie:
خدای من
Y:
واایسساا اون خوبه:(
Y:
از وقتی اومده اینجا لپ هام رو میکشه
Y:
میگه واسه واقعی بودن زیادی نازم
Hoseokie:
و گفتی لخته؟
Y:
اوهوم☺️
Y:
منم لختم☺️☺️
Hoseokie:
هاه-
Y:
لخت بودن نوعی از هنره
Y:
این چیزیه که دختره میگههه☺️☺️☺️
Hoseokie:
تو واقعا با یه غریبه توی اتاقمون لختی..........
Y:
اوهومممم☺️☺️☺️
Hoseokie:
و مستی؟
Y:
نمیدونم
Y:
ولی دارم نوشیدنی خوبی که بهم داد رو میخورم
Hoseokie:
یونگی
Y:
:(
Hoseokie:
تو نمیتونی غریبه ها رو به اتاقمون دعوت کنی و چیزی که بهت میدن رو بنوشی
Y:
چرا نه؟:(
Hoseokie:
چون آدم های بد وجود دارن
Y:
مثل استیو؟:(
Hoseokie:
اوهوم مثل اون
Y:
ولی نهههه اون خوب به نظر میاد☺️
Y:
و یه دختره☺️
Hoseokie:
یون هرکسی میتونه بهت صدمه بزنه
Hoseokie:
پسر یا دخترش اهمیتی نداره
Y:
میتونم از خودم محافظت کنم😠
Hoseokie:
ظاهرا که نمیتونی
Y:
😮
Y:
میتونم😠
Hoseokie:
حتی واسه یک ساعتم نمیتونم تنهات بذارم
Y:
هی😠😠😠
Y:
باهام مثل بچه ها رفتار کردن رو تمام کن😠
Hoseokie:
پس رفتار کردن مثل یه بچه ی لعنتی رو تمام کن
Y:
😮
Y:
:(
Y:
☹️
Hoseokie:
صبرکن
Y:
😞😞😞😞😞
Hoseokie:
عزیزم منظورم این نبود
Y:
🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
Y:
کارت حرف نداشت!
Hoseokie:
؟؟؟
Y:
حالا داره گریه میکنه
Hoseokie:
چی؟
Y:
وقتی گریه میکنه نازتره واو
Hoseokie:
وایسا تو اون دختره ای؟
Y:
تو اون دختره ای؟ باید دقیق تر باشی عزیزدلم
Hoseokie:
تو اون عجیب و غریبه ای که توی اتاق یونه؟
Y:
داری بهم صدمه میزنی عزیزم😪
Y:
ولی اره خودمم😁
Hoseokie:
تو کی هستی؟
Y:
تو کی هستی؟
Hoseokie:
من اول پرسیدم
Y:
من دوم پرسیدم
Hoseokie:
....
Y:
😪
Hoseokie:
هوسوک
Y:
میدونم
Hoseokie:
؟؟؟
Y:
اینجا اسمت هوسوکی نوشته شده
Hoseokie:
پس چرا-
Hoseokie:
باشه
Hoseokie:
بهم میگی کی هستی؟
Y:
من چایونگم
Y:
میتونی چایونگ صدام کنی
Hoseokie:
؟؟؟
Hoseokie:
تو دختر رزیِ ای؟
Y:
اه نه
Y:
اون نیستم
Y:
من چایونگم
Hoseokie:
؟؟؟؟؟؟
Y:
فقط که یه چایونگ وجود نداره عزیزم
Hoseokie:
من تو رو میشناسم؟
Y:
نمیدونم، میشناسی؟
Hoseokie:
چه شکلی ای؟
Y:
قد کوتاه
Hoseokie:
اه....
Y:
با موهای کوتاه مشکی
Hoseokie:
ام؟؟
Y:
Hoseokie:
وایسا ببینم
Hoseokie:
تو همون دختره ای که توی راهرو ها درباره ی نجاتِ محیط زیست حرف میزنه؟
Y:
داریم به یه جاهایی میرسیم!!!
Hoseokie:
یون رو میشناسی؟
Y:
پسرِ عسلی؟ نه یک ساعت پیش دیدمش
Hoseokie:
چرا توی اتاقمونی؟
Y:
میخواستم برم اتاق دوستم ولی پسرِ عسلی در رو باز کرد و درجا عاشقش شدم پس موندم اینجا
Hoseokie:
چرا لختی؟
Y:
چرا نباشم؟
Hoseokie:
ببین چا..؟
Y:
چایونگ
Hoseokie:
چایونگ امیدوارم که بدونی اگر کاری باهاش بکنی استخون هات رو خرد و خاکِ شیر میکنم
Y:
دارم یه کاری باهاش میکنم
Y:
دارم موهاش رو خرگوشی میبندم
Hoseokie:
میدونی منظورم چیه
Y:
اوهوم اوهوم
Y:
گرفتم
Y:
میشناسمت
Y:
میدونم مردم در مورد چی میگن
Hoseokie:
دیگه چی میگن؟
Y:
میگن که عاشق پسر عسلی ای
Y:
مردم فکر میکنن حتی اگه نگاهِ اشتباهی به پسرِ عسلی بندازن دونیمه اشون میکنی
Hoseokie:
......
Y:
این چیزیه که یکی رسما بهم گفت
Hoseokie:
خب اونقدرام اشتباه نمیکنن
Y:
نه تو خوبی
Hoseokie:
تو که نمیدونی
Y:
پسر عسلی عاشقته پس باید آدم خوبی باشی
Hoseokie:
اه...
Y:
داش این نازه
Y:
هنوز داره عر میزنه
Y:
اون نازه
Hoseokie:
میدونم
Y:
میدونستی نازترین لپ هایی که تا به حال دیدم رو داره؟
Hoseokie:
اوهوم
Y:
کل مدت دارم میچلونمشون
Y:
بوسشم کردم
Y:
گریه کردنش تمام شد و حالا داره ریز ریز میخنده
Y:
میتونم نگه اش دارم واسه ی خودم؟
Hoseokie:
نخیرم
Y:
خیلی خب😪
Hoseokie:
ببین واقعا نمیتونم کلاس رو بپیچونم
Y:
پس نپیچون
Hoseokie:
نمیپیچونم
Hoseokie:
ولی میخوام بری
Y:
چی؟ چرا؟
Hoseokie:
چون نمیشناسمت
Y:
من چایونگم
Hoseokie:
یون نمیشناستت
Y:
بهش گفتم چایونگم
Hoseokie:
تو لختی و اون هم لخته (؟)
Y:
هنر خالصه اصلا داش😪
Hoseokie:
و داری به دلایلی مستش میکنی
Y:
نمیکنم
Y:
ازم در مورد پانچ توت فرنگی پرسید
Y:
یکم میخواست پس بهش دادمش
Hoseokie:
میدونی که هنوزم عجیبه درسته؟
Y:
نخیرم تو داری عجیبش میکنی
Y:
فقط با دوستِ جدیدِ کوچولوم یه زمانِ بی خطر رو دارم میگذرونم
Hoseokie:
یه چیزی تنت کن
Y:
نچ
Hoseokie:
چرا نه؟
Y:
لخت بودن نوعی از هنره
Hoseokie:
ممکنه توی دردسر بیفتی
Y:
میدونم
Hoseokie:
بعدم لخت اینور و اونور رفتن خطرناکه
Y:
اره چون امروزه مردم بدنِ برهنه رو زیادی جنسیش میکنن، مخصوصا با زن ها. مردم لخت بودن رو به سکس ربط میدن
Y:
باید این تفکر رو عوض کنیم🤝
Hoseokie:
اگه نایون بود عاشقت میشد
Y:
اون همونیه که دوستم رسما عاشقشه؟
Hoseokie:
اه؟ به گمونم؟
Y:
اون خفنه
Hoseokie:
اوهوم...
Hoseokie:
باشه فقط
Hoseokie:
لمسش نکن
Y:
بعد اون وقت چطوری بچلونمش آخه
Hoseokie:
...........
Y:
خیلی خب باشه فهمیدم
Y:
واقعا فکر میکنی یه فرد چندشم؟
Hoseokie:
من نمیشناسمت
Y:
باور کن نیستم
Y:
بعدم من آسکشوالم
Y:
پس هیچ قصد و نیتی ندارم نگران نباش
Hoseokie:
میتونی یه قاتل زنجیره ای باشی
Y:
درسته
Y:
ولی نیستم
Hoseokie:
چرا باید بهت اعتماد کنم؟
Y:
چون من طرفدار محافظت از محیط زیستم
Hoseokie:
مـ
Y:
هیچوقت به پسر عسلی صدمه نمیزنم
Y:
اون خیلی نازه
Y:
ولی اه:(
Hoseokie:
چیشد؟
Y:
وقتی در رو باز کرد من تقریبا از میزانِ ناز بودنش جیغ کشیدم میدونی؟
Hoseokie:
خب.....
Y:
پس دستم رو بلند کردم تا لپش رو بچلونم و اون رفت عقب و ترسیده به نظر میومد
Y:
و گفت "لطفا بهم صدمه نزن"
Y:
چرا این حرف رو زد؟؟؟
Hoseokie:
کوچولوی من.... :(
Hoseokie:
واسه همینکه میخوام بری
Y:
ولی بعدش دوست شدیم پس الان عاشقمه
Y:
واقعا فکر کرد میخواستم بهش صدمه بزنم؟
Hoseokie:
تو رسما یه غریبه ی لخت بودی که میخواست به صورتش دست بزنه
Hoseokie:
منم بودم میترسیدم
Y:
قابل درکه😪
Hoseokie:
میتونم باهاش صحبت کنم؟
Y:
چرا؟
Hoseokie:
؟؟؟ فقط گوشیش رو پس بده
Y:
باهاش بدجنس بودی
Hoseokie:
نبودم😤
Hoseokie:
نگران بودم
Hoseokie:
هنوزم هستم
Y:
باشه خدافظ عزیزم
Y:
شاید دوباره صحبت کنیم
Hoseokie:
درسته...
Y:
:(
Hoseokie:
عزیزم؟
Y:
بله؟:(
Hoseokie:
ببخشید که اون حرف رو زدم
Y:
اشکالی نداره:(
Hoseokie:
نگران بودم
Hoseokie:
نباید در رو برای غریبه ها باز کنی
Y:
ولی اون خوبه☺️
Hoseokie:
همه مهربون نیستن یون
Y:
باشه:(
Hoseokie:
بهم قول بده که هیچوقت دوباره این کار رو نمیکنی؟
Y:
قول میدم☺️
Hoseokie:
باشه💕
Y:
هی سوکی
Hoseokie:
جانم عزیزم
Y:
به عنوان یه دوست پسر از زیر وظایفت شونه خالی میکنی😠
Hoseokie:
ها-
Y:
چاگی اینو گفت
Hoseokie:
چرا ؟
Y:
به اندازه ی کافی دستم رو نمیگیری
Hoseokie:
ولی من
Hoseokie:
چی
Y:
بهت گفتم تا ابد دستم رو بگیر🥺🥺
Hoseokie:
و میگیرم
Hoseokie:
وقتی بیرونیم کل مدت دست های هم دیگه رو گرفتیم
Y:
ولی وقتی دراز کشیدیم دستم رو نمیگیری:(
Hoseokie:
اره چون حالتمون اذیت کننده میشه
Y:
:(
Hoseokie:
باشه میگیرم
Hoseokie:
سعی میکنم همه جا دستت رو بگیرم
Y:
:]
Hoseokie:
چرا اینقدر نازی اخه😔😔
Hoseokie:
اگه اینجا بزنم زیر گریه عجیب میشه؟
Hoseokie:
عجیب ترین جایی نیست که زدم زیر گریه
Y:
سوکی میخوام باهام یه کارایی بکنی☺️
Hoseokie:
اره میدونم میخوای دستت رو تا ابد نگه دارم
Hoseokie:
ناز😔
Y:
اوهوم☺️
Y:
و به علاوه میخوام که در حالی که دامن پوشیدم بفاکم بدی
Hoseokie:
ه-
Y:
و در حالی که بفاکم میدی مخوام خفه ام کنی
Y:
یا موهام رو بکشی
Y:
هرکدوم که بیشتر دوست داری☺️
Hoseokie:
.................
Y:
و در حالی که بفاکم میدی و خفه ام میکنی میخوام دستم رو نگه داری
Y:
و بهم بگی خوشگلم
Y:
یا دارم کارم رو خوب انجام میدم
Y:
از تشویق شدن خوشم میاد🥺
Hoseokie:
Y:
پس جمع بندیش اینکه میخوام که وقتی دامن پوشیدم تا وقتی که نتونم پاهام رو حس کنم بکنیم در حالی که داری خفه ام میکنی، دسته ام رو گرفتی و تشویقم میکنی
Hoseokie:
......
Y:
کلش همینه☺️
Hoseokie:
اه-
Y:
میخوای انجامش بدی درسته؟☺️
Hoseokie:
مـ
Y:
اه نه:( نمیخوای؟
Hoseokie:
نه
Hoseokie:
مـ
Y:
از این چیزا خوشت نمیاد؟
Hoseokie:
نه من
Hoseokie:
دقیقا برعکسش
Hoseokie:
من اه
Y:
پس خوشت میاد؟☺️
Hoseokie:
اره مـ
Hoseokie:
چرا الان.............
Hoseokie:
رسما هر لحظه ی دیگه ای.........
Y:
حالت خوبه؟😮
Hoseokie:
نه
Y:
اه
Y:
🥺
Hoseokie:
وایسا نه-
Hoseokie:
پشمام
Hoseokie:
عزیزم نمیتونی یهویی وقتی وسط کلاسم و تا یکساعتِ دیگه ادامه داره همچین چیزی رو بگی
Hoseokie:
یعنی نمیتونی تصور کنی به چندتا توله سگ ناراحت فکر کردم😔
Y:
چرا؟
Hoseokie:
دلیل خاصی نداره
Hoseokie:
ولی عزیزم ما حتی....
Y:
میدونم☺️
Y:
میترسم بعدش ولم کنی:(
Hoseokie:
چی؟؟؟
Y:
مثل کاری که با بقیه کردی:(
Hoseokie:
یون ما رسما باهم توی رابطه ایم
Y:
خدای من🥰🥰🥰☺️☺️🥺
Hoseokie:
ولت نمیکنم عزیزم
Hoseokie:
عاشق هیچکدوم از کسایی که ماه قبل باهاشون رابطه داشتم نبودم
Y:
تو عاشقمی؟🥺
Hoseokie:
اره عزیزم هر ساعت بیست بار تکرارش میکنم
Y:
میدونم🥰🥰
Y:
ولی واقعا مطمئنی؟🥺
Hoseokie:
اره گلبرگ💕
Y:
اه🥰🥰☺️
Y:
منم عاشقتم میدونی☺️☺️☺️
Y:
یعنی خیلی زیاددددددد
Hoseokie:
😔😔😔پشمام
Y:
تو بهم احساس امنیت میدی:(
Hoseokie:
و تو همیشه پیش من جات امنه
Y:
واقعا؟
Hoseokie:
💕اوهوم
Y:
باشه ☺️ الان میکنیم؟
Hoseokie:
یسمنابشیستاشسنابنسایسش
Y:
وقتی با شوگا صحبت میکردی همیشه میگفتی وقتی بفهمی کی ام باهام میخوابی. رسما توی هر مکالمه میگفتیش😔
Hoseokie:
روز های سیاهی بودن😔
Y:
اه پس الان نمیخوای انجامش بدیم؟
Hoseokie:
چی
Hoseokie:
نه
Hoseokie:
میخوام
Y:
:(
Hoseokie:
ببین
Hoseokie:
فقط دارم سعی میکنم جیغ نکشم
Hoseokie:
و همزمان دارم به توله سگای ناراحت فکر میکنم پس واقعا نمیتونم الان روی چیزی تمرکز کنم
Y:
اه☺️
Y:
میخوای یه رازی رو بدونی؟
Hoseokie:
دوباره قراره بزنم زیر گریه؟
Y:
نمیدونممممم☺️
Hoseokie:
باشه بهم بگو
Y:
میدونی بعضی وقتا که حسودیت میشه....
Y:
و خیلی محافظه کاری
Y:
و یا به مردم زل میزنی یا رسما باهاشون دعوا میکنی
Hoseokie:
اوهوم میدونم😔 احتمالا باید آروم بگیرم و دیگه این کار رو نکنم
Y:
اه نه نباید بکنی
Hoseokie:
؟؟
Y:
من فقط....
Y:
وقتی یه چیزی رو با صدای خیلی بلندی میگی که همه بشنون و کاری میکنی بفهمن متعلق به توم...
Hoseokie:
.......................................... خب؟
Y:
واقعا آرزو میکنم بگیریم و همونجا جلوی چشم همه بفاکم بدی
Hoseokie:
.........................
Y:
همه اش همینه☺️ فقط میخواستم بگمش
Hoseokie:
این یه نقشه است؟
Y:
??
Hoseokie:
یه نقشه واسه قتلمه؟😔
Hoseokie:
اگر هست تا الان خیلی خوب پیش رفتی
Hoseokie:
بعدشم فکر میکردم وقتی توجه های زیادی روته خجالت میکشی
Y:
خب با تو بودن این موضوع رو عوض کرد
Hoseokie:
یه لحظه بهم وقت بده باید این حرفارو درک کنم
Y:
☺️☺️☺️
Y:
کی برمیگردی؟
Hoseokie:
یک ساعت دیگه😔
Y:
اه ☺️ خب اماده میشم
Hoseokie:
هاه
Hoseokie:
چـ
Hoseokie:
این یعنی چی؟
Hoseokie:
هی؟
Y:
دوباره سلام
Hoseokie:
چا؟
Y:
چائیونگ*😪
Hoseokie:
اره سلام
Hoseokie:
ام-
Y:
ببین نمیخوام بپرسم-
Hoseokie:
اوهوم نپرس
Y:
پسر عسلی دامن های خوشگلی داره
Y:
چرا تو دانشگاه نمیپوشتشون؟
Hoseokie:
نمیدونم گفت دیگه نمیخواد بپوشه
Y:
این یعنی چی؟؟؟؟
Hoseokie:
نمیدونم از خودش بپرس
Y:
پسر عسلی جوراب های ساق بلندِ نازی پوشیده
Hoseokie:
اون-
Y:
اوهوم
Hoseokie:
الان میزنم زیر گریه
Y:
و موهاش رو خرگوشی کردم و حتی نازتر قبل شده
Y:
تصورش کن
Hoseokie:
بیشتر این گریه ام ننداز
Y:
مرد اینقدر شیفته اشی؟
Hoseokie:
😔😔😔😔😔😔😔اره
Y:
لنتی
Y:
به هرحال من باید برم
Y:
پسر عسلی رو برای اخرین بار میبوسم و لپش رو میکشم
Hoseokie:
میخوای لباسی بپوشی یا؟
Y:
نه
Hoseokie:
اگه بخوای میتونی از لباس های من برداری
Y:
دیدی؟
Y:
بهت گفتم که خوبی
Hoseokie:
فقط بهت لباس پیشنهاد دادم
Y:
این خوبیه دیگه
Hoseokie:
اگه تو میگی.....
Y:
و نگران نباش میرم پیشت دوستم تا هم دیگه رو بغل کنیم
Hoseokie:
دوستت اهمیت نمیده لخت باشی؟
Y:
نخیر اون د و س ت م ه
Y:
دوست ها واسه همینن دیگه
Hoseokie:
اون کیه؟
Y:
اسمش موموعه
Hoseokie:
مومو-
Y:
اره چرا؟
Hoseokie:
هیچی.....
Hoseokie:
اونجا بهت خوش بگذره
Y:
میگذره
Y:
خدافظ پسر خوشگله
Y:
وقتی رسیدی اینجا از طرف من پسر عسلی رو ببوس
Hoseokie:
اه ام- میبوسم
Y:
😪🤜🏻🤛🏻
Y:
سلام
Hoseokie:
سلام عزیزم
Y:
دوستم رفت:(
Hoseokie:
عااا اشکالی نداره من زود میام💕
Y:
باید بیای☺️ من آماده ام
Hoseokie:
هااه-
Y:
Hoseokie:
..........
Y:
زیرش هیچی نپوشیدم
Hoseokie:
...................................
Y:
هوم؟☺️
Hoseokie:
بهم توجه نکن فقط دارم تمرکز میکنم
Y:
وایسا خوشت نیومد؟:(
Hoseokie:
هیچ ایده ای نداریـ
Hoseokie:
مـ
Hoseokie:
😔
Y:
خوشگلم؟
Hoseokie:
اره
Hoseokie:
البته
Hoseokie:
اره اره
Hoseokie:
اره اره اره اره اره
Hoseokie:
خوشگلترینی
Hoseokie:
خیلی خوشگلی گلبرگ
Y:
اه🥰☺️
Y:
باید بیای اینجا:(
Hoseokie:
میام
Hoseokie:
کمتر یکساعت
Y:
باشه☺️
Y:
منتظر میمونم پس
Y:
باید روی کلاست تمرکز کنی
Hoseokie:
اوهوم هاهاها دقیقا دارم همین کار رو میکنم
Y:
خوبه
Y:
میخوای خودم رو آماده کنم؟
Hoseokie:
آما-
Hoseokie:
چی
Y:
☺️
Hoseokie:
وایسا عزیزم ما الان نمیتونیم کاری کنیم
Y:
چرا نه؟:(
Hoseokie:
چون مستی
Y:
اه.....
Hoseokie:
اوهوم😔💕💕
Y:
میخوای یه راز دیگه رو بدونی؟
Hoseokie:
البته....
Y:
اصلا مست نبودم
Hoseokie:
ههههههههههههههه-
Hoseokie:
مـ
Hoseokie:
...............
Hoseokie:
[مردن]
Y:
منتظرت میمونم☺️☺️
Hoseokie:
یسنابتنیشانتمسایبنیسظبتینسباتنیس
Y:
☺️🥰
Hoseokie:
باشه من ام اه برمیگردم سر کلاسم و ام اره من اه
Y:
بله؟☺️
Hoseokie:
زود میام اونجا
Y:
💕☺️باشه
Y:
عاشقتم
Hoseokie:
نه من عاشقتم
Y:
بای🥺💕💕
Hoseokie:
😔💕❤️
****
خیلی کیوتن:(((