Part 26 First kiss💋

211 12 2
                                    

بنده به شخصه عاشق این قسمتم پس نظر واجبه!

برگشتم خونه و سریع یه دوش گرفتم و موهامو سشوار و اتو کشیدم.
اونقدر هول بودم که نمیدونستم باید چطوری آروم شم. از بس به هم ریخته بودم که درست نمیتونستم تمرکز کنم.
دستم میلرزید و نمیتونستم درست آرایش کنم. این بار سومه که خط چشممو پاک میکنم تا دوباره بکشم.
اصلا دوست نداشتم سمت اون قرصا برم چون میدونستم بعدش چه حالتی میشم...
با گوشیم یه موزیک از لینکین پارک پلی کردم و چندتا نفس عمیق کشیدم.
واقعا خیلی بهم کمک کرد. تا دوباره دستپاچه نشدم بهتره شروع کنم.
خط چشم نازک و گربه ای کشیدم. این دفعه عالی شد!!
ریمیل حجم دهنده و رژ لب قرمز جیغ زدم و کانتور کردم.

تو آینه نگاه کردم و دلم میخواست آینه رو ببوسم! قبلا وقتی نگاه می کردم میخواستم بشکنمش اما الان فرق کرده... البته این خودم بودم که به خودم کمک کردم که اعتماد به نفس نابود شدمو ببرم بالا. با یه روش خیلی جالب.
رفتم سراغ کمد تا لباس انتخاب کنم.
زین چه رنگایی دوس داشت؟
قرمز مشکی آبی بنفش...درست مثل من!
خب مشکی که زیاد پوشیدم، آبی هم که برا تولد جیمز قراره بپوشم.. اوه صبر کن! قرمز تا حالا نپوشیدم!
یه جا خوندم که رنگ قرمز مردا رو جذب میکنه سمتت.
جست و جو کردم. اول چشمم افتاد به یه دکلته که خیلیم کوتاه بود. داشتم وسوسه میشدم که بپوشمش که خودمو یه  نیشگون گرفتم. آخه دیوانه! تو اگه تو قرار اول اینو بپوشی زین حق نداره دربارت فکر بد کنه؟ و فکر کنه تو...
اوه نه! وقت ندارم درباره این چیزای بد فکر کنم... تموم شد رفت دیگه!

دکلته رو با خشم گذاشتم سر جاش.
"بعدا وقت زیاد داری که واسش لخت بشی" اینو گفتم و خندیدم. به جای اون یه لباس قرمز تیره که آستین داشت اما سر شونش لخت بود برداشتم و همونو پوشیدم.
بعد نشستم و موهامو خیلی ساده شینیون کردم.
یه عطر گرم و تند زدم و همزمان برا خودم شعر میخوندم:
Tonight i'm gonna come around make you forget about your 9 to 5...
تو آینه رقصیدم و کلی ذوق کردم:
Tonights the night i'm dressing up for you!
👇🏼
[Dressing up/Katy Perry]

تازه ساعت هفت و نیم بود. اه بسه دیگه نمیتونم صبر کنم برای دیدن عشقم دارم لحظه شماری میکنم. کاش میشد یه چیزی رو بشکنم ولی اینجا دیگه خونه مامانم نیست!
از طرف دیگه فکرای بد هی میومدن سراغم و دورم پرسه میزدن.
ینی زین بعد از این میخواد باهام چیکار کنه؟ نکنه مثل اونای دیگه از اون نقشه ها بکشه و بعدش ولم کنه و بره؟
من به هیشکی اهمیت نمیدادم ولی زین دلیل زندگی منه. تنها عشقم واسه همیشه بوده و هست و خواهد بود. درباره اون دیگه شوخی ندارم. حتی شده اول اونو میکشم بعد خودمو اما نمیذارم کسی ازم بگیرتش.

Legends Never Die (persian translation)Where stories live. Discover now