♡part33♡

117 31 83
                                    

در حالیکه خیره به دست خودشو جیمین بود بی اراده دنبال جیمین کشیده میشد.
جیمین با عجله در اتاق رو باز کردو واردش شد.
روبه روی تهیونگ وایستاد و خیلی سریع مشغول درآوردن کتش شد.

ج:زود باش باید بری دوش بگیری وگرنه سرما میخوری.
تهیونگ تا زمانیکه جیمین دومین دکمه پیرهنشو باز کنه بی حرکت و محو بود با باز شدن دکمش به خودش اومد.

دستشو روی دست جیمین گذاشت و با اخم نگاش کرد:داری چیکار میکنی؟!
جیمین خودشم که حواسش به کارش نبود با دیدن موقعیتشون دستشو سریعا برداشت و یه قدم عقب رفت.

ج:معذرت میخوام ...منظوری نداشتم ....فقط میخوام کمکت کنم زودتر بری حموم تمام بدنت خیسه.

قصد داشت پشت چهره ی عبوسش صدای تپش قلبشو پنهان کنه نباید خودشو لو میداد.

ت:لازم نکرده کمک کنی خودم بلدم از خودم مراقبت کنم میتونی بری اتاقت.
سرشو با ناراحتی پایین انداخت‌:ببخشید اذیتت کردم.

به محض برگشتن تهیونگ با ناراحتی سر تا پاشو نگاه کرد تمام لباساش خیس شده بود. اگه سرما میخورد چی؟
داشت بیرون میرفت که با صدای تهیونگ ایستاد.

سمت کمد لباساش رفت و یه تیشرت همراه شلوار برداشت‌

ت:بیا اینا رو بگیر لباسات خیس شده.
خوشحال از توجه تهیونگ با لبخند برگشت.

لباسارو سمتش پرت کرد:زیادی خوشحال نشو
حوصله مریض داری ندارم.
جیمین لباسارو سمت بینیش برد و عمیق نفس کشید:هومممممم بوی تو رو میدن

تهیونگ عصبی سمتش رفت :اصلا لازم نکرده لباسارو برگردون
سمت در رفت:باشه باشه غلط کردم
از اتاق بیرون رفت و لبخند بی اختیار تهیونگ رو ندید.
☆☆☆☆☆☆
از پله ها پایبن میومدن جانکوک نگاهی به اطراف انداخت:داریم کجا میریم؟!
ه:فکر میکنی حق سوال کردن داری؟

ک:اگر قراره کشته بشم ترجیح میدم خبردار باشم.
سرشو به عقب برگردوند:هنوز برا مردن زوده من حالا حالاها باهات کار دارم

در اتاقی رو باز کرد کنار ایستاد:بیا برو تو
به محض وارد شدن با جیمینی که با بالاتنه لخت کنار پنجره ایستاده بود مواجه شد.
جیمین بی خیال تیشرتشو پوشید.

ک:اینجایی؟
ج:هوم
ک:بنظرت تا کی نگهمون میدارن؟

شونشو بالا انداخت:من که قصد رفتن ندارم
ک:نداری؟یعنی میخوای اسیرش بمونی؟

ج:توقع داری بعد اینهمه سال که انتظار دیدنشو داشتم حالا که بدستش آوردم بزارم برم؟

ک:پلیس چی اگه پیدامون کنن حتما الان پدر زنت کل سئولو بسیج کرده دنبالت بگردن

ج:دارم بهش فکر میکنم میخوام با تهیونگ حرف بزنم از اینجا بریم ممکنه امن نباشه.

ک:نه دیگه رسما پارک جیمین خل شده میخوای با مافیا همدست بشی؟!

  Game OverWhere stories live. Discover now