Part 23

503 377 112
                                    

تهیونگ و جونگکوک با سرعت رفتن خونه وو هیونگ چول ( پسر وو جه پیل )

جونگکوک: سلام
وو هیونگ چول : سلام
_ مراسم پدرتون چطور بود؟
_ خوب بود ، ممنون
چی شما رو کشونده اینجا؟

جونگکوک با وو هیونگ چول دست داد و به دستاش خیره شد

_ دستای نرمی دارین
_ ببخشید؟
_ خیالت خیلی راحت شد که بابات مُرد و همه چی رو گردن گرفت ، نه؟

وو هیونگ چول دستاشو کشید و رفت عقب تر

_ درباره چی حرف میزنین؟
_ پدرت خیلی ساده بود
احتمالا فکر کرده اگه پیش مرگ تو بشه
حس عذاب وجدان بهت دست میده و عقلت سرجاش میاد

جونگکوک با وو هیونگ چول حرف میزد و تهیونگ تو فاصله کمی از اون دوتا ایستاده بود

_ ببینید کارآگاه ....
_ اما چه میشه کرد
من متخصص آشغال هایی شبیه به توئم
آشغال هایی مثل تو نمیتونن بیخیال کشتن بشن
از کنترلتون خارجه
مثل اعتیاده ، اعتیاد

رفت جلوتر و صورتشو نزدیک هیونگ چول کرد

_ قاتل روانی
_ پس عذر موجه منو واسه روز قتل هونگ نا ری بررسی کنید
قبل از اینکه همونطور که گفتین افراد بیشتری بمیرن

اینو گفت و رفت سمت ماشینش

جونگکوک : چند روز پیش ، مسموم شدم
بعد از اینکه شیرفاسد خوردم
اما اون شیر تو یخچال بود و هنوز تاریخ مصرفش نگذشته بود
پس چرا خراب شده بود؟

هیونگ چول سر جاش ایستاد و به عقب برگشت

جونگکوک: اما اونجایی که من شیر خوردم خونه هونگ نا ری بود

جونگکوک خندید و رفت سمت هیونگ چول

_ دیروز ،‌ خواستم تو بازار یه آبجو بخورم
اما آبجوئه گرم بود
به صاحبش اعتراض کردم و پرسیدم چرا خنک نیست ....‌گفتش مجبور بوده یه قابلمه ابگوشت بذاره تو یخچال به خاطر همینم آبجو ها رو واسه مدتی آورده بود بیرون ....
وقتی که قابلمه آبگوشت رو دیدیم این
افسر تهیونگ باهوش ما متوجه شد

با دستاش به تهیونگ اشاره کرد
و تهیونگم با حالت خجالتی دستش تو موهاش کشید و اومد جلو
حالا نوبت اون بود تا حرف بزنه

تهیونگ : یه چیزی جاش تو یخچال نیست
تو اون روز هونگ نا ری رو نکشتی
دمای یخچالو گذاشتی رو 1درجه
پنجره ها بسته بودن ، پس دمای اتاق 27 درجه بود
تو اون دما بدن در عرض 1روز شروع به تجزیه میکنه‌ .....
اما گذاشتیش تو یخچال ، تا واسه دو روز تجزیه نشه

جونگکوک رفت جلو و دستشو گذاشت روی شونه هیونگ چول

جونگکوک : بهانه لازم داشتی
پس نزدیک ترین جا به خونه هونگ نا ری رو برای نصب میله انتخاب کردی
تو پرونده اش هم دیدی که سگ داره
پس یه چیز سمی برای سگه با خودت بردی

Head Hunterحيث تعيش القصص. اكتشف الآن