Part 12

563 400 88
                                    

_ الان چه طور به نظر میام!!؟
ازت خواستم که تبدیل به هیولا نشم
التماست کردم
اما تو به حرفای من گوش نکردی
واقعا با خودت چی فکر کردی هاااا؟!
از این لحظه به بعد ، هر کاری که بخوام انجام میدم ...
و همه احمق ها رو قضاوت میکنم

( جیهون بود
جیهونی که بچه بود
توی کلیسا
در حالی که با عیسی مسیح صحبت می‌کرد)

*******

( یک ساعت قبل از رسیدن پلیس ها به کلیسا)

سو مین از تلویزیون پدر رو دید
پدر جیمین
کسی که می‌شناخت
کسی که دوستش داشت
اون خیلی خوب کلیسای توی فیلم رو می‌شناخت
پس بدون هیچ ترس و تردیدی
چاقوی بزرگ برداشت و رفت سمت کلیسا

....
....

اما وقتی رسید ، که دیگه دیر شده بود
وقتی در اصلی کلیسا رو باز کرد
سر جیمین رو آویزون دید
ترسید
جیغ کشید
افتاد رو زمین
ولی وجود یه نفر دیگه رو هم حس کرد
کسی که آروم از پشت سر بهش نزدیک میشد
آروم دستش رو برد زیر لباسش تا چاقو رو بیرون بیاره
ولی ....
قاتل خیلی سریع تر بود
تو یه حرکت چاقوشو انداخت اونور و موهاشو گرفت تو دستاش

هیچی از صورتش پیدا نبود
یه ماسک سیاه زده بود
با یه کلاه نقابدار سیاه

سو مین دختر قوی بود
یه دختری که بیشتر از این که ، توی خونه باشه
توی باشگاه بوکس بوده
با یه حرکت قاتل رو انداخت رو زمین و افتاد روش
قاتلم چرخید و دستاشو انداخت دور گردن
سو مین تا خفش کنه
سو مین خودشو نجات داد و سریع رفت سمت چاقو .... دوباره به قاتل حمله کرد
ولی قاتل قالب شمع روی میز رو برداشت و
پارافین های آب شده رو ، ریخت تو چشمای
سو مین
سو مین چشماش نمی دید ...
روی زمین می خزید و عقب عقب می‌رفت
اونقدر رفت عقب تا رسید به صندلی
روی زمین چهار دست و پا حرکت میکرد
بدون صدا
قاتل هم دنبالش بود
لا به لای صندلی ها راه می‌رفت
انگار میخواست طعمه اش کمی فرار کنه
همین طور که سو مین چهار دست و پا حرکت میکرد ، چاقو رو پیدا کرد
برداشت و شروع کرد به فریاد کشیدن
که قاتل دوید سمتش و باهاش درگیر شد
سو مین چیزی نمی دید
پس فقط رو هوا ، الکی چاقوشو تکون میداد
تا اینکه قاتل پاهاشو گرفت و انداختش روی زمین و کشیدش سمت خودش
سو مین با پا زد به شکم قاتل و دوباره روی زمین خزید تا فرار کنه
ولی قاتل سریع تر بود اونو گرفت و چاقو رو برد سمت چشماش سو مین
سو مین با دستاش ، چاقو رو گرفت و اجازه نمیداد تا چاقو رو فرو کنه تو چشماش
هر دو دستش زخم شده بودن و خون میومدن
هر جور بود مقاومت کرد
تا اینکه صدای آژیر پلیس اومد و قاتل به ناچار فرار کرد
و پلیس ها وارد کلیسا شدن
همزمان با پلیس ، اورژانس هم اومده بود
که سو مین رو گذاشتن روی برانکارد و چشماش رو بستن و بردنش توی آمبولانس

Head HunterWhere stories live. Discover now