Chapter 22

1.8K 271 5
                                    

در اتاق باز شد و تهیونگ زانوهاش رو توی سینش جمع کرد. دیگه هیچ دلیلی برای جنگیدن نداشت. جئون میتونست هر کاری که دلش میخواست انجام بده.

تسلیم شده بود!

در بسته شد و تهیونگ سرش رو  توی دستهاش فرو کرد. نمیخواست به مردی که قرار بود زندگیش رو نابود کنه نگاه کنه.

"تهیونگ؟"

بدن تهیونگ از شوک شنیدن اون صدا لرزید و لبهاش با تعجب از هم باز شدن،

"ج-جکسون؟"

مرد بزرگتر به اندازه ی تهیونگ شوکه و وحشت زده بنظر میرسید.

نگاهش روی بدن برهنه ی تهیونگ و گونه های خیس از اشکش چرخید.

جکسون سرش رو تکون داد و صداش غرق پشیمونی شد، "فاک بچه، لطفا بهم بگو که اون —"

"ن-نه،" تهیونگ سرش رو تکون داد. صداش از اون همه گریه گرفته بود، "نکرد. ن-نکرد."

"اوه خدارو شکر،" جکسون با آهی گفت و دستی به صورتش کشید، "خب، قرار نیست اینکارو کنه. از اینجا بیرون میبرمت، باشه؟"

قلب تهیونگ توی گلوش پرید، به سختی موفق شد زمزمه کنه، "تو — چی؟ چطوری؟ پس زنت-"
"بچه، اون قراره بکشتت،" جکسون به سرعت جواب داد.

دهن تهیونگ بسته شد، پسر با چشمهای گردی که پلک نمیزدن به مرد خیره شد.

جکسون آهی کشید، "جئون هر مردی که باهاش رابطه داره رو میکشه. نمیدونم چرا، ولی همیشه اینجوری بوده. شاید نمیخواد خبر اینکه یه گِی لعنتیه همه جا — اوه، فاک. ببخشید. اوم، نمیخواستم توهین کنم—"

مرد با چهره ی سرخی عذرخواهی کرد. واضح بود که گِی بودن خود تهیونگ رو فراموش کرده بود.
تهیونگ فقط با صدای تلخی خندید، "اشکالی نداره. میفهمم."

"نه —" جکسون با ناراحتی گردنش رو ماساژ داد، "واقعا متاسفم مرد. من قبل از تو با کسی که — میدونی، گی باشه رابطه نداشتم. جئون تنها کسیه که شخصا میشناختمش و اون یه عوضی کثیفه. بخاطر همین فقط — میدونی."

"اشکالی نداره مرد،" تهیونگ آهی کشید و دستی توی موهاش کشید، "جدی میگم. هموفوبیا الان از کمترین مشکلاتمه!"

جکسون با صدای خالی ای خندید، "آره. حق با توئه. بیا از اینجا ببریمت بیرون، باشه؟ میتونی بلند شی؟"

"آره،" تهیونگ آروم روی پاهاش ایستاد. ماهیچه هاش از درد جیغ کشیدن. جکسون با تردید دستش رو دراز کرد تا اگه افتاد بگیرتش.

تهیونگ دندون هاش رو روی هم سایید و بدنش رو به دیوار سیمانی پشت سرش تکیه داد.
نمیفهمید. چرا انقدر حس ضعف داشت؟ از لحاظ جسمی هیچ اتفاقی خیلی بدی براش نیفتاده بود. بدتر از اینها رو تحمل کرده بود!

Lover Not A Fighter (Persian Translate) | Vkook, Yoonmin, NamjinWhere stories live. Discover now