2.8K 396 722
                                    

سلاااااام😍
دیگه فقط شنبه ها آپ میکنم😌🔪 کاری هم به اصرار هاتون ندارم😌🔪😂

برای این پارت لطفا آرامش خودتون رو حفظ کنید😊

♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡

چانیول بعد از خوردن صبحانه مختصری حالا جلوی در اتاق بود تا برای رفتن به باشگاه گلفش حاضر شه ولی باز کردن در مصادف شد با استشمام رایحه قوی کوهستان. زنگ خطر بزرگی تو سرش به صدا در اومد:
"کریس،توی راتشه"
بی معطلی از همونجا با صدای بلندی فریاد زد:
×کااای...کریس تو راته...

و خودش به سمت منبع اون رایحه دوید. با رسیدن به حمام کریس رو دید که بدن سهون رو با دو دست به خودش فشار میده به طوری که دست راستش روی پایین تنه سهون و آرنج دست چپش روی کمر سهون بود و با کف دستش سرش رو برای بوسه ای که از لباش میگرفت نگه داشته بود.

چان با صدای بلند در حالی که نزدیک میشد بهشون گفت:
×وات ده فاااک؟؟کریس؟؟

کریس بی اختیار سمت سهون رفته بود و فقط سطح بیشتری از تماس رو با اون بدن سفید میخواست. لحظه ای که برگردوندش و با دیدن چشم های متعجبش بی طاقت اون رو به آغوش کشید، بدنش حتی جیز بیشتری میخواست. از بهت سهون استفاده کرد و با رسوندن لب هاش به لب های صورتی امگا، مثل کسی که به منبع حیات دسترسی پیدا کرده باشه، میمکید و سیراب میشد. مزه لبهاش جوری بود که حتی با حس کم آوردن نفس های سهون هم دلش به جدا شدن رضایت نمیداد و حالا با صدای چانیول با نارضایتی از اون لب های صورتی دل کند.

چانیول با نزدیک شدن به اون دو نفر تونست رایحه تند و قوی امگا رو که داشت اوج میگرفت حس کنه.سعی کرد کمتر نفس بکشه تا رایحه امگا روش تاثیر کمتری بذاره.در حالی که دست های کریس رو از دور سهون باز میکرد سرزشگرانه گفت:
×خدا من کریس...مجبورش کردی تو هیت بره؟

کریس کمی به خودش اومد و شیر اب سرد رو باز کرد و زیر دوش ایستاد.وقتی تو رات رفت بی اختیار رایحه تسلط و شهوتش رو آزاد کرده بود تا سهون هم وارد هیت بشه و صادقانه آلفای درونش اصلا از این کارش پشیمون نبود.

سهون از شوک خارج شده بود و با جداشدن از آلفا فقط میخواست فرار کنه. اشک هاش بی اختیار پایین می چکید و بیشتر از هرچیزی حالا گرمایی که موج های آرومی رو تو بدنش به وجود می آوردن داشت میترسوندش. دست هاش رو سمت لبش برد تا آثار بوسه رو پاک کنه اما با دیدن ناجیش به سرعت دست هاش رو پایین انداخت. ضرب دست الفا، چیزی نبود که بخواد دوباره تجربه کنه. با تمام میلش به فرار کردن، بدنش قفل شده بود و نمیتونست از جاش حرکت کنه.

چانیول بدن سهون رو از حمام بیرون کشید و حوله ای که رو زمین بود رو به سرعت دور پایین تنش بست. فقط میخواست از محیط دورش کنه. نه اینکه راضی به هیت شدن امگا نباشه، فقط اول باید برادرش رو آروم میکرد. رات های کریس برای یه امگای صفر کیلومتر رسما فاجعه بود.

𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭𝐚𝐭𝐢𝐨𝐧Where stories live. Discover now