خب من اومدم یکم درباره ی فیک باهاتون حرف بزنم.که لازمه بخونید و نظرتونو بدونم...
من انتهای پارت اول که توضیحات بود همچین جمله ای نوشتم:
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
که امیدواربودم بهش دقت بشه 🙃
قصد من از پارت های ابتدایی و ادامه مطمئنا دفاع از جامعه ای که دارم توصیفش میکنم یا الفاها نیست... تا اونجایی که خودم متنمو خوندم هیچ جا به عنوان راوی از کسی دفاع نکردم فقط احساساتشونو بیان کردم. پس رفتارشون مورد قبول من نیست.
شما فکر کنید من بهتون به عنوان یه دوست بگم نرو تو فلان جمع آسیب میبینی... شما میگید خب چراآسیب میبینیم؟ میگم اذیتتون میکنن میگین چطور اذیتمون میکنن؟ من میگم میزنن و مسخره میکنن شما میگید اوکی ولی تا خودم نبینم باور نمیکنم شاید با من اینجوری نباشن. من تلاشمو کردم متوجهتون کنم ولی چون کامل شرح ندادم شما نمیتونید از دید درست ببینید.
حالا فکر کنید من یهو بیام بنویسم سهون الفاشو زد. خب چرا؟ چون اذیتش میکرد. چه اذیتی بود که باعث شد بزندش؟ بهش زور میگفت و به انتخاباش احترام نمیذاشت. طبیعت الفاهاست شاید زیاد سخت میگرفت. میبینید بخاطرش باید کلی جواب بدم و رفع ابهام کنم.
حالا من چیکار کردم؟ به جای اینکه بیام هی فلش بک بدم که این اتفاق افتاد اینجوری شد، دلیل این واکنش فلان کنش بود، دارم براتون نشون میدم چه رفتارهایی با سهون یا لوهان به عنوان یک امگا شده. شما بعد از خوندن این پارت ها هنوز سهون کاری نکرده میگید باید این کارو کنه باید اون کارو کنه، یعنی با درک اتفاقی که افتاده بهش حق واکنش میدید.
به نظرتون این روند بهتره یا روندی که اول گفتم؟!
چیزهایی که مینویسم تو این پارت ها صرفا مورد پسند خودم نیست. مینویسم که بدونید بخاطر چه کنشی، چه واکنشی انجام شده. بدونید هر عمل اشتباهی چه بازخورد روحی و روانی و احساسی داره. خودخواهی و خود بینی چقدر آسیب زننده است و راه پشیمونی دشوار.
درباره ی رفتار الفاها هم بزارید اینطور توضیح بدم که من تو یک پایگاهی زندگی میکنم شامل دو گروه x و y. من به عنوان x بهم یاد داده شده فقط خودم مهمم و y ها از من پایین ترن و وسیله ای برای رفع نیازهام و فرزند آورین. و این قضیه همه جای اون پایگاه باشه، چه تو تلویزیون چه اخبار چه محیط خوابگاه چه کلاس درس... همه جا... و بهم بگن هر رفتاری از شما مورد قبوله چون شما قدرت دارید و اون ها ضعیفند. اگر با این دید بزرگ شده باشید چه رفتاری دارید؟
از اون طرف به y ها گفته شما مهم نیستید، خواسته اتون مهم نیست و به عنوان یک اصل باید خدمتگذار x ها باشید. و هر نوع بی احترامی با تنبیه مواجه میشه. و این هم همه جای پایگاه گفته بشه. انقدر که شما دیگه خودشون رو نبینن بلکه فقط رضایت x ها براشون اولویت شه. یک نوع شستشوی مغزی... و اون پایگاه براتون محدود شه . چه برداشتی دارید؟!
تا وقتی که حداقل یک امگا به خودش نگاه نکنه و اجازه مبارزه نده، یا حداقل یک الفا علاوه بر خودش به امگاها نگاه نکنه، اون جامعه تغییری نمیکنه. و این تغییر نگاه به تلنگر نیاز داره...
قسمت ابتدایی داستان ذکر کردم که کمی خشونت چاشنی این داستانه... امیدوارم دیده باشیدش.
خیلی خوب میشه اگه منظورم رو رسونده باشم و خوشحال میشم نظرتون رو بدونم.
