My Diamond_kookmin

part77

"یعنی چی. پس اون پسر کی بود؟"
"نمیدونم جونگکوک. نگهبان می گفت اومده بوده اونجا و گفته داره دنبال
من می گرده. اونا فکرکرده بودن داره دنبال کار میگرده و فرستاده
بودنش سراغ لیان. ظاهرا همون موقع منو دیده و تا اتاقم اومده"
به پشتی صندلی تکیه دادم:
"پس تو با پسری که معلوم نیست کی بوده و از کجا پیداش شده
سکس داشتی . پسره راضی بود؟"
"نمیدونم"
"یعنی چی؟"
"خودت منو میشناسی جونگکوک. من مثل یه دیو ادمو رو میکنم . پسر
بیچاره اصلا فرصت نکرد حرفی بزنه. قبل از اینکه بفهمه چی به
چیه دیکم تا دسته تو سوراخش بود"
با این که خنده ام گرفته بود خودم رو کنترل کردم اما نامجون با
عصبانیت گفت:
"واقعا فکر میکنی خنده داره؟"
اینبار دیگه واضح زدم زیر خنده:
بیخود داری خودتو ناراحت میکنی. مطمئن باش اونم لذت برده
وگرنه بالاخره یه چیزی میگفت . از طرفی هر چقدر هم شهوت
چشمات رو کور کرده باشه انقدر نفهم نیستی که تجاوز رو از سکس تشخیص ندی "
نفس عمیقی کشید و گفت:
"یه چیز بدتر هم هست. من فکر میکنم که اون باکره بود"
دوباره بی اراده زدم زیر خنده: "خدایا من باید این پسر رو ببینم.
پسری که با د یدنش چنان از خود بیخود شدی که بدون اینکه
مست باشی هوش از سرت پریده"
نامجون گفت: "حالا نمیدونم باید چیکار کنم. اون پسر کی بوده؟
با من چیکار داشته؟ نمیدونم بهش آسیب زدم یا نه"
"الکی نگرانی . خودت بهتر میدونی که یه پسر خوب و بیگناه پاش
رو تو فاحشه خونه های کیم نمی ذاره. اونم احتمالا یکی مثل بقیه
که دنبال کار می گشته".
"پس چرا دیگه پیداش نشد؟"
"پیداش میشه. اگرم پیداش نشه یعنی یا یه جایی با گلوی بریده
افتاده و یا یه مشتری پولدار پیدا کرده که داره ساپورتش میکنه.
فکرتو درگیر نکن. پولش که تموم بشه میاد سراغت و اون شب
خاطره انگیز رو برات زنده میکنه "
نامجون سرش رو به علامت تایید تکون داد و گفت: "فکر میکنم
حق با تو باشه"
ولی کسی خبر نداشت از پسری که در آینده تماما قلب نامجون رو تسخیر میکنه و اون رو به زانو درمیاره
و اونوقت
نامجونی وجود داشت که توی دنیا
از دونفر اطاعت میکرد یکی جئون جونگکوک و یکی
کیم سوکجین .......

____________________
سر انجام این فیک به پایان رسید
پارتای زیادی داشت
امیدوارم لذت برده باشید
از ووت و نظراتون ممنونم
دوستون دارم
فیک جدید از فردا آپ میشه😚
💜💜💜💜💜💜💜