22

965 235 286
                                    

شپرد زیر چشمی به زین پوکر نگاه کرد و خودشو به اون راه زد.

اما وقتی دید زین هنوز با همون قیافه بهش زل زده، سرفه فیکی کرد و صاف نشست.
قیافه‌ی حق به جانبش بیشتر زین رو حرصی میکرد!

"خب چیه؟ یادم رفت از پرورشگاه ها تحقیق کنم!"

"وای خدایا. من واقعا موندم چرا مدال نمیگیری!"

زین پوف کلافه ای کشید و بیشتر روی صندلی وا رفت.

"خب پس باید بری تحقیق کنی ببینی این پیِر افسانه ای به مرکزی سپرده شده یا نه! حتی پرورشگاه های فرانسه یا نمیدونم... هر جای دیگه ای که ممکن بوده منتقل شده باشه!"

"یه بچه نه ساله چجوری میتونسته تا فرانسه بره؟"

زین نگاه سردرگمی به قیافه وا رفته‌ی شپرد کرد و شونشو بالا انداخت.

"چمیدونم... شاید، شاید فهمیدن مادرش فرانسوی یوده منتقلش کردن اونجا!"

شپرد سرشو تکون داد و دیگه چیزی نگفت.

"محض رضای خدا شپرد! تمرین خوشنویسی کن... هر خطی که از گزارشت میخونم شماره چشمم دو نمره ضعیف میشه..."

شپرد بلند خندید و پاکت سیگارشو از جیبش بیرون کشید.

"باهاش کنار بیا پسر. باور کن خیلی تلاش کردم بهتر بنویسم اما نشد!"

زین چشماشو چرخوند و پاکت سیگار رو قبل از لینکه شپرد چیزی از توش برداره از دستش بیرون کشید.

شپرد به اون پسر چشم غره ای رفت و اجازه داد اون اول سیگار برداره!

"خب بیا دوباره اطلاعاتمون رو مرور کنیم. شاید چیزی دستگیرمون شد."

زین سرشو تکون داد و فندک رو زیر سیگارش گرفت.

"مطمئن باش گیج تر میشی... خب شروع کن!"

"بذار یه بار دیگه تک تک مظنونین رو بررسی کنیم. هوم؟ اینجوری ساده تره."

زین باشه ای گفت و دستشو زیر چونش زد.
شپرد ادامه داد:

"اول از همه لیام پین!"

قلب زین با شنیدن اسم لیام دوتا ضربان جا انداخت!
اما خودشو سریع جمع کرد تا شپرد بویی از قضیه نبره...

اون مَرد زرنگ تر از این حرفا بود و سریع همه چیز رو میفهمید و این آخرین چیزی بود که زین توی این اوضاع آشفته بهش احتیاج داشت: سرزنش کردنای شپرد!

"اممم، درمورد لیام. یه بار هم گفتم... اون نمیتونه قاتل باشه."

شپرد نگاه مشکوکی به پسر مقابلش کرد.

"باشه ولی باید باز بررسیش کنیم."

"قانع کننده نبود جملات قبلیم؟"

"باور کن قانع شدن من مهم نیست. قاضی این پرونده یکی از سرسخت ترین و خشک ترین قاضی های کشوره. پس قانع شدنش خیلی مهمه!"

• HEART of DARKNESS • [Z.M]Where stories live. Discover now