وقتی به اتاقش رفت کیونگسو لباسهاشو تنش کرده بود و لبه ی تخت نشسته بود و هنوز از موهاش آب میچکید.
جونگین سمت دیگه ی تخت رفت و لباسای خودشو برداشت و پشت به کیونگسو چرخید تا اونا رو تنش کنه و تمام مدت متوجه نگاه پسر کوچیکتر روی خودش بود.
بالاخره جونگین حوله ی تنش رو از خودش جدا کرد و سمت کیونگسو چرخید.
+حوله تو چرا گذاشتی روی تخت؟!
-نباید میذاشتم؟!
کیونگسو ساده پرسید.
+اینبار گذاشتی و تخت نم گرفت ولی دفعه ی بعد حواست باشه. بدش به من تا ببرم خشکش کنم.
کیونگسو حوله شو به جونگین داد و پسر تیره تر چند دقیقه ای پشت در اتاق غیبش زد.
-خب جایزه م!
کیونگسو بعد از برگشتن جونگین فورا گفت و جونگین سر تکون داد.
+الان میام.
بعد سمت کمدش رفت و با یه چیزی که کیونگسو ایده ای برای اینکه چیه؟! نداشت، برگشت.
+این سشواره.
جونگین در جواب نگاه پرسشگر کیونگسو گفت و اونو به برق وصل کرد.
+بیا اینجا.
کیونگسو از روی تخت بلند شد و روی صندلی چوبی ای که جونگین بهش اشاره کرده بود نشست.
+با این آب موهاتو خشک میکنم.
-پس جایزه م چی؟!
+صبر کن درد سر.
جونگین آروم جواب داد و کیونگسو لباشو آویزون کرد.
-درد سر یعنی چی؟!
+یعنی... یعنی...
نمیدونست چه جوابی بده و از طرفی نمیخواست با گفتن معنی واقعی درد سر به اون بچه، بیشتر از این لباش آویزون شه پس فقط دکمه ی سشوار رو فشار داد و گرمی بادش رو تنظیم کرد.
-این چیه؟! چرا صداش اینجوریه؟! ازش میترسم.
+نترس. قول میدم ازش خوشت بیاد. هوم؟!
جونگین فورا گفت و بعد از مطمئن شدن از داغ نبودن باد سشوار، اون رو سمت سر کیونگسو گرفت و با شونه ای که توی دستش بود آروم دسته ای از موهاشو گرفت و مشغول خشک کردنشون شد.
-این... یجوریه جونگینی...
کیونگسو همونطور که گردنشو خم کرده بود و سرشو تکون میداد گفت.
+قلقلکت میاد؟!
-قلقلک چیه؟! این گردنمو اذیت میکنه... خنده م میاد...
+قلقلک یعنی همین. اینکه یه چیزی اینجوری خنده ت بیاره بهش میگن قلقلک. سعی کن صاف بشینی و گردنتو تکون ندی. ممکنه موهات کنده بشه.
YOU ARE READING
﹏•♡↬ great wrecking ball, great miracles_ S1 ↫♡•﹏
Fanfiction←فیکشن: توپ مخرب گنده، معجزه های بزرگ-فصل اول ←وضعیت: کامل شده ←کاپل: کایسو • سهبک ←ژانر: کمدی • مدرسه ای • رمنس ←محدودیت سنی: +18 ‡خلاصه‡ "شاید اگه جونگین دو روز بعد از تولدش از خواب بیدار میشد و میدید که آدم فضایی ها به زمین حمله کردن و بیون بکهیو...